.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

کمبود دوست

به قول علی آدم باید حسش بیاد تا شروع کنه به نوشتن.
حس من هم شب تاسوعا آمد.
امروز داشتم با علی در مورد امام حسین و عزاداری و این حرف گفتمان میکردیم که دیدیم کار داره به جاهای باریک میکشه بیخیال شدیم.
آخه من میگم آدم اول باید امام حسین رو درک کنه،گناهشم ترک کنه بعدش بره براش عزاداری ولی علی میگه نه!آدم از عزاداری شروع کنه خود امام یه کاری میکنه سریعتر بهش نزدیک شی.
فکر کنم حق با علی.من که از خدا میخواهم ولی حتی تو این مورد هم شانس ندارم تا حالا با ۳ نفر برای عاشورا قرار گذاشتم ولی همش بهم خورده!
حالا اینها چه ربطی به تیتر داشت؟
حس میکنم یواش یواش دارم دوستام رو از دست میدهم.
شاید به خاطر غروری که دارم.خودم قبول دارم که خیلی مغرورم،چه میشه کرد آنجایی که هستم باید چنین رفتاری رو داشته باشم وگرنه میشم یه فردی که خانواده ام منو ترک میکنند مثل یه دوست مشترک بین منو علی که از وقتی اونو دیدم بیشتر برای این رفتار اصرار دارم.
ولی نباید بگذارم این غرور بر من غلبه کنه!
الان خیلی وقته دنبال دوست های جدیدم ولی نمی توانم،حتی یکشون به من گفت که بابا غیر از خودت دیگران هم ببین.
با اینکه امروز یکی از روزهای بیخود و پر از گناه من بود ولی دعا میکنم که این خوی از من بره.

روز تقلید و...

خیلی با خودم کلنجار رفتم که این مطلب رو ننویسم.هی با خودم گفتم آخه روزبه تو که عاشق نشدی،نمی دونی درد عشق چیه؟ بگذار این عاشقها یه روز خوش باشند.گفتم نه که نه. اولا من عشق رو چیزه زیاد تاپی نمی دانم(آخر همین نوشته می توانید دلایلش رو بخوانید) دوما امروز تو هر وبلاگی رفتم در مورد این مطلب نوشتن خوب ما هم نباید از قافله عقب بمونیم.
نمیدانم اینو میدانید یا نه که ایران تقلید کننده ترین کشور تو آسیاست.مطمئن باشیدوشاید بگید نه بابا پس دبی چی؟
دبی هم پیشرفت کرد و هم تقلید ولی ما!!!
چند روز پیش تو روزنامه نوشته بود ترکیه برای اینکه عید نوروز رو به نام خودش ثبت بکنه عید امسال تو خیابانها کارناوال شادی راه میندازه.همون موقع گفتم ای خاک بر سر این حکومت کنه که این عید هم دارن از این کشور میگیرن.
اما مطلب اصلی.همه می دانید امروز ۱۴ فوریه است روز Valentine یا به قول بروبکس روز عشاق
تو این روز پسرها به دختر ها و دختر ها به پسرها هدیه میدهند(داری به کی ها میگی،اینها خودشان استادند!)
از این لجم میگیره که ما چه را به این روز بها میدیم.بابا این همه روز خودمون داریم که هر کدام اسم و رسمی دارن و مخصوص همین کارها آنوقت آمدیم از این خارجی ها تقلید میکنیم.میگم ما مقلد خوبی هستیم نگید نه!
کل جهان اینطوری یه، خوب باشه!
چرا ما جشن های خودمون رو جهانی نکنیم؟ده همین دیگه چون عرضه نداریم.چون عادت کردیم تقصیرها رو گردنه دیگران بندازیم.
همین چهارشنبه سوری.مگه چه شه.نه چهارشنبه سوری باید بری ۵۰۰ تومان بدی،بمب،ترقه و نارنجک بخری بندازی سروکله مردم دود شه بره هوا.
بجای اینکه بری ترقه بخری برو یه کادویی بخر بده به دوستت.
شبیه حرف های حسنی شد؟
من که میدانم این حرفها تو گوش خیلی از شماها نمیره،هر کاری میخواهید بکنید.به من چه!
راستی من امروز یه سال پیر شدم،میگید چه شانسی روز تولدش افتاده روز عشاق(زرشک)



عشق در غالب دل ها،در شکل ها و رنگ های تقریبا مشابهی متجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است،اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح ها،بر خلاف غریزه ها هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد،می توان گفت که به شماره هر روحی،دوست داشتنی هست. 

                                                                                                دکتر شریعتی

خاطره ...

سلام
اکثر افرادی که به وب بلاگها سر می زنن  خودشون وب بلاگ می نویسن به هر شکل یک سال یک ماه و....
من خودم هر چیزی که نوشتم از امور روزانه یا هفته بوده  یعنی زندگیم با اون درگیر بوده .یا شادی بوده یا غم.
الان داشتم آرشیو نوشته های قبلی رو می خوندم تا حالا به این فکر نکرده بودم که وب بلاگ میتونه دفتر خاطرات دو نفرو(من وروزبه) در خود جابده. برام خیلی جذاب بود به همه اونهایی که بلاگ می نویسن توصیه میکنم مطالب قدیمی خودشون رو بخونن فکر میکنم حس خوبی داره
اقا روزبه شما این کارو بکن
امید وارم همیشه موفق باشید

یکی نیست.....؟

سلام
حیرونم همینطور موندم چی بگم! آخه با معرفت رشته ی نرم افزار یا آی تی چه فرقی به حالش داره که ram یا cpu از چند بخش تشکیل شده .تا حالا نمی دونستم مثلارجیستر mar چیه .حالا هم که فهمیدم فرقی به حالم نکرده .یا ....
راستش من تا چند ماه پیش به کامپیوتر به چشم سر گرمی نگاه می کردم حالا که به یک رشته تحصیلی برام تبدیل شده هنوز نتونستم بین سر گرمی و درس تفاوت قایل بشم. 
اما..... تو این۱۳-۱۲ سالی که محصل بودم اینقدر پوستم کلفت شده که کم نیارم  .
سرتون درد نیارم محصل جماعت و دانشجو جماعت متوجه هستن و میدونن من چی میگم .
هر کجا هستید شاد و سر بلند باشید.

بد شانسی

نمی دانم چرا تو یه دوره بدی افتادم.بد شانسی پشت بدشانسی،این آخریش که داشتم میرفتم رو هوا،به هر کی گفتم تعجب کرد که چرا من هنوز زنده ام!
انگاری همه آرزوی مرگ ما رو کرده بودند!خلاصه خوشحالم که پوزه این جماعت که برای حلوا شکمشان رو صابون زده بودند به خاک مالیدم(از شانس ماست فردا عزرائیل میاد سراغم)
این پدر مادر ما آخر از دست من میمیرن،بیچاره ها ۱۴ ساله دارن میگن بچه بشین سر درست!من نمدانم چرا خسته نمیشن؟
ترم اول رو چنان با نمرات ممتاز پاس کردم که وقتی مادرم نمراتم رو تو اینترنت دید با جارو افتاد دنبالم!ولی شانسی آوردم مشروط نشدم.آخه معارف هم آدم میشه ۱۳.معلومه وقتی همه جلسات رو میپیچونی بهتر از این نمیشه.
این ترم که اینقدر همه درس ها رو اشتباه برداشتم که بهم ۱۲ واحد بیشتر نرسید.
خودم خجالت میکشم حالا برم حذف اضافه ببینیم چه خاکی می توانم تو سرم بریزم.
هی به خودم میگم از شنبه میشینم سر درسم.تا حالا خداتا از این شنبه ها آمده و رفته بازم همون آش و همون کاسه!
ولی دیگه از این ترم میخواهم بترکونم(آره جون خودت)


دوست داشتن از عشق برتر است.عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد،دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد.

                                                                                                           دکتر شریعتی