.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

بلاگ اسکای

فکر کنم الان حدود 2 ماه هست که مخابرات ایران BlogSky رو فیلتر کرده حالا چرا ما که نفهمیدیم!
2 هفته پیش به کلم زد برم سراغ یه سرور دیگه و همین کارم باعث شد پیش از پیش به بلاگ اسکای نزدیک شوم.
من تا موقعی که بلاگ اسکای بگذارد اینجا می نویسم شده بابای مانیتور رو هم در میارم این فیلترها رو دور میزنم.
و اما بشنوید از دیگر سرویس های ارائه کننده وبلاگ.
فکر میکنم همه شما ها با پرشین بلاگ و بلاگ اسپات آشنایی داشته باشین،اولی که بعد از کلی نوشتن میپره،دومی هم برای انگلیسی طراحی شده و زیاد قدرت مانور نداره.
Blogfa در تمام این سرویس ها بهترین جا به نظر من بعد از بلاگ اسکای است ولی باز سادگی و سنگینی بلاگ اسکای رو نداره.
Mihanblog هم اسمش هم جواده هم زیاد.
اما شاهکاره این سرویس ها در سروری به نام CaspianBlog دیده میشود،بگذریم از اینکه اسمش خیلی زیاده
این کاسپین بلاگ تو همون صفحه اولش یه اخطاریه گذاشته که تو زیر برایتون میگم:

*از روز چهارشنبه این هفته با کاربران متخلف سایت برخورد خواهد شد. هر  وبلاگی که یکی از بندهای قوانین سایت را نقض کرده باشد بدون اخطار قبلی و به صورت دائم بسته خواهد شد این تصمیم برای حفظ کیفیت خدمات و جلوگیری از بروز مشکلاتی مانند مشکلات ماه گذشته اتخاذ شده است. در زیر به صورت خلاصه قوانین سایت آورده شده است:

انشار مطالب توهین آمیز و خلاف مقررات جمهوری اسلامی و بین المللی ممنوع می باشد. (ما هم قبول داریم،حالا بین المللیش دیگه چیه،یعنی از القاعده چیزی نگیم؟)

قرار دادن هر فایلی به غیر از کتابهای الکترونیکی و برنامه های نوشته شده توسط صاحب وبلاگ برای دانلود ممنوع می باشد. (بابا کپی رایت)
در وبلاگ کاربران حتما باید عبارت Hosted By : CaspianBlog.com به این صورت وجود داشته باشد. (بدبختیه این سرور از اینجا معاوم میشه!موافقین؟)
تنها وبلاگهای زیر اجازه استفاده از PHP را خواهند داشت. وجود هرگونه فایل PHP در فضای اختصاصی وبلاگهای دیگر ممنوع می باشد.(ASP رو میتوانیم دیگه!)
عواقب ناشی از رعایت نکردن هر یک از این بندها به عهده کاربران می باشد.
و قسمت جالب در مورد تبلیغات این سرور است:

بالاخره کاسپین بلاگ پس از یک سال فعالیت تصمیم به قرار دادن تبلیغات بر روی وبلاگ کاربران گرفت. البته حدود 10روز پیش این خبر از طریق صفحات مدیریت به اطلاع کاربران رسید و اکنون نیز برای اتمام حجت و آگاهی آن دسته از کاربران که کمتر به صفحات مدیریت وبلاگ خود مراجعه می کنند از این طریق نیز اعلام می گردد.(طرز اتمام حجت هم در عصر IT فهمیدیم)
همه کاربران کاسپین بلاگ (حتی کاربرانی که دسترسی خود را به کاسپین پلاس ارتقاء داده اند) موظف می باشند که کدهای تبلیغاتی را در همه صفحات (صفحه اصلی و تمامی صفحات آرشیو) وبلاگ خود قرار دهند. در غیر این صورت مطابق قوانین سایت با وبلاگهای خاطی برخورد خواهد شد.

یادش بخیر تو زمان انتخابات مجلس بلاگ اسکای تبلیغ نامزدها رو مینداخت تو صفحه بچه ها هم کدهای کنسل کننده رو میذاشتن،هیچ وقت ندیدم بلاگ اسکای از این کارها بکنه!
حالا فهمیدین چرا اینجا میمونم!

بچه های...

پیشنهاد یکی از دوست های نزدیکم بود،گفتش اکثر دوستام مایلن با تو آشنا بشن.
بهش گفتم تو هم خودت می دونی،هم اون دوستات و هم من که ما اصلا گروه خونیمون به هم نمیخوره،ولی خوب یه تجربه تازه بود که می خواستم امتحان کنم.
دورادور با دوستاش آشنا بودم،همگی از این بچه پولدارهای تازه به دوران رسیده که فقط منتظر یه غریبه بودند تا ضایعش کنند حالا اگه کسی نبود خودشان رو ضایع میکردند.
اولین روز ملاقاتمون رو هیچ وقت فراموش نمیکنم،فکر کنم حدود 8 نفر بودیم که 6 نفر یه ور،دوستم مایل به طرف من و من هم یه ور دیگه.محل قرار یکی از کافی شاپ های ظفر بود.
بعد از سلام و احوال پرسی اولیه جنگ شروع شد،می دانستم جنگی تو کار است و من قرار قربانی این جنگ باشم و شاید بازیچه این جماعت بیکار،خودم رو کاملا آماده کرده بودم.
با اینکه ماشین در اختیارم بود ترجیح دادم به همراه دوستم پیاده بریم.
آنها:خوب آقا ....(منظور منم)شما ماشینتون چیه؟
من:اگه بخواهیم کلی بگیریم همین دو تا پا،ولی در مواقعی دوچرخه ای هم دارم!
می دانستم دارم آنها را به هدفشان میرسانم.
آنها:یعنی شما هیچ ماشینی زیر پات نیست،هیچ وقت ماشین نداشتی!
من:خوب ماشین پدر و مادر هست ولی خودم تا حالا ماشینی نداشتم.
آنها:آخه اصلا نمی خوره بچه فلان جا باشی و ماشین نداشته باشی؟!
- انشاالله ماشین هم میگیرم.
*کی ؟
- فکر کنم 8 سال دیگه.
*(خنده جماعت)
می دانستم دقیقا به هدفشان دسیدند و حالا نوبت له کردن من هست،منم دقیقا همین رو میخواستم!
*آره،من الان یه زانتیا نقره ای دارم همون که جلوی دره تا حالا هم 5 تومان خرجش کردم ولی دلم رو زده! می خواهم عوضش کنم!
- به سلامتی چی میگیری؟
* اگه بشه یه رونیز.
- مبارک باشه.
*آخه می دانی من با ماکسیما حال نمی کنم دوست دارم ماشینم 4*4 باشه.
- مبارک باشه.
*شما هم سعی کن یه ماشین بخری!
- چطور مگه ؟
* خوب الان نیازه، من که اگه یه روز ماشینم پیشم نباشه میمیرم،الان ماشین از نون شب واجب تره!
- تو همین تهران خودمان خیلی از افراد رو میشناسم که ماشین ندارند،من فکر نمیکنم ماشین تو این ترافیک تهران نیازه ضروری باشه؟
* ببین اون آدمها که میگی اصلا ارزش صحبت کردن رو ندارند،بابا آنها که اصلا آدم نیستند.
حالا دیگه مطمئن شده بودم این قشر تازه به دوران رسیده فقط خودشان رو قبول دارند،حالا آنها ضربشان رو زده بودند و من در وسط بازی شکست خوردم،دیگه نوبت من بود،باید یه حال اساسی از همشان میگرفتم،قربانی رو انتخاب کردم،جنگمان داشت ناعادلانه ولی به سود من که تو اقلیت بودم پیش میرفت.
- عزیز شما کارتان چیه؟
* کار؟میگه شما کار میکنی؟من خیلی هنر کنم درسم رو بخوانم تموم شه،بابام هست من برای چی کار کنم!
- آخه شما میگی ماشینم خوب برای خریدن ماشین باید پول باشه.درسته؟
* بله،خوب پول پدرم هست.
- آهان پس در حقیقت این ماشین پدره.درسته؟
* نه،برای خودم خریده!
- میدانم ولی تو عرف جامعه شئی برای فرد تلقی میشه که بابتش پول داده باشه و این پول رو خودت در آورده باشه.
* ای بابا،برو از جوانیت استفاده کن،فعلا باباهه هست!ولی جوانی میره و دیگه هم بر نمیگرده!
- پدر هم یه روز میره و اصلا بر نمیگرده(باورم نمیشد اینقدر راحت با خانواده شان توهین کنند،تقصیر خوده خانواده است که انها رو اینطوری بار آورده)
* سکوت جمع...
جنگ اول رو من بردم،از خوشحالی نمیدانستم چی کار کنم.تو هر ملاقاتی از این جنگها بود منم سعی میکردم هیچ وقت کم نیارم.
چیزی که در این مدت از بچه ها فهمیدم این بود که این جماعت مفت خور هیچ وقت لذت چیزی رو کامل نمیبرند چون همیشه میخواهند پوزه یکی رو بزنند.
هیچ وقت لذت یه نسکافه داغ توی سرمای زمستان کافه قنادی فرانسه رو نمیبرند،
هیچ وقت لذت یه شام که براش نیم ساعت صبر کردی اونم توی خیابان بعدش هم میای ولو میشی رو جدول و به ساندویچ توچال گاز میزنی نمیبرند!
هیچ وقت لذت یه کوه درست حسابی رو که وقتی میرسی ایستگاه 5 نای راه رفتن نداری و میری ولو میشه تو رستوران و تخم مرغهای تو ظرفهای 50 بار مصرف نپخته رو با چایی و خرما میخوری نمیبرند.
حتی دوستیهای این جماعت برای کل کل و پوز زنی هست و هیچ وقت عمیق نیست.
من که هیچ وقت حاضر نیستم چایی ایستگاه 5 رو با 1000 تا قهوه بدون روح این جماعت عوض کنم.
درسته پول خیلی چیزها رو حل میکنه ولی همه چیز آدم نیست مخصوصا اگه دست جماعتی ..... صفت بیفته!
افرادی هستند که پولشان از پارو بالا میره ولی اینقدر متواضع و خاکی هستند که آدم باورش نمیشه...