.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

خاطره...

مهر 83 تا خرداد 85، شاید بشه گفت 2 سالی که من بزرگ شدم.
اتفاق، شانس و یا هر چیز دیگه
هر چی بود خوب بود، فوق العاده بود، سخت گذشت، خیلی سخت ولی الان آدم فقط خوبی هاش یادش میمونه
تو همین 2 سال اوج وبلاگ نویسی و اس ام اس بازی و خلاصه هر جور تماسی برای رهایی از تنهایی بود، خیلی از بچه دیگه نمی نویسند، خیلی ها رو نه تنها آدرسشان را یادم رفته بلکه اسمشان هم فراموشم شده.
روزگاری بود، یه حس غریبی نسبت به اون موقع دارم، شاید یه حسودی و شاید...
به هر حال گذشت و گذشت تا من الان اینجام، یه جای خوب، یه زندگی خوب و یه آینده خیلی خیلی خیلی روشن.
به اندازه ی تمام این 2 سال تو این وبلاگ خاطره است، خوب و بد فرقی نداره چون همشان خوبه، همش تجربه و خیلی چیزهای دیگه
بعد از خرداد 85، این حس وبلاگ نویسی از من و خیلی از بچه ها رفت، رفت تا کسایی که بهش احتیاج دارند را پیدا کنه.
خارج گود: اگه یه وقت و روزگاری گذرتان به طرف های پارک نیاوران افتاد، تو مجموعه کاخ نیاوران یه کافی شاپ هست، توپ، برید حال کنید...