.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

کار من...

از اینجا


" قبلاً تخصص من شاد کردن بود. بلد بودم چی کار کنم اما او را نمی‌توانم. من چیزی نیستم که او بخواهد. کاری نمی‌کنم که او دوست داشته باشد. و وقتی ادای انجام کاری را در می‌آورم که او دوست دارد نتیجه افتضاح است. او همیشه می‌گوید این‌طور نیست و می‌گوید من پسر خوب و مهربانی هستم. ولی هم من و هم او می‌دانیم این‌طور نیست. قدرتم کم است. خودم هم آدم درستی نیستم، یعنی من ترک ورداشته‌ام. و کمی هم…کم که نه مقدار زیادی هم ول کرده‌ام. برایم مهم نیست چی بشود. اتفاقات در زمانی که باید می‌افتادند و فرصتش بود برایم نیفتادند و دیگر چیزی برایم اهمیت ندارد، جز زمین خوردن باعث و بانی ِ نیفتادن اتفاقات. که آن هم واقعاً اندازه‌ای که کلمات نشان می‌دهند مهم نیست. البته دیگر نمی‌خواهم درست بشوم، کار من درست کردن است، نه درست شدن. "

یه دنیا خاطره...

واسه ما یه عدد هست، بیش از دویست کشته...

پشت هر کدوم از این آدم ها، داستان ها بوده، خاطرات بوده، لحظات غم و شادی بوده، عشق بوده، زندگی بوده...

چقدر دولت های دنیا پست و حقیرند.

خدایا، این عدالتی که میگفتی پس کو؟...

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر...

سنگدل ای زودتر میخواستی، حالا چرا...

حالت تکراری...

یادتونه هفته هایی که امتحان داشتیم میگفتیم شب امتحان تا 2 صبح بیدار میمونیم درس می خوانیم؟

بعد درست شب امتحان ساعت 8 شب همچین پلک ها سنگین میشد که 8:30 میرفتیم میخوابیدیم؟ حالا بقیه شب ها تا خود 12 بیدار بودیم.

حالا شده داستان من، الان تقریبا ساعت 12 شب هست و من سر کار هستم، البته چه کاری، از تو خانه، با شلوارک، فقط هر چند دقیقه با شصت پام یه دکمه کیبورد لپ تاپ محل کار رو میزنم که خاموش نشه، بعدشم با لپ تاپ خودم تو اینترنت ول میچرخم،

قرار هست چیکار کنم؟ هیچی! مواظب باشم گند کاری نشه.

حالا الان دارم فکر میکنم، فردا چند ساعت برم سر کار، اصن برم یا نرم، رئیسم هم نهار رستوران دعوت کرده، هم دوست دارم اون رو برم، ناهار مفت میدن، هم دوست دارم برگردم خانه بخوابم.

کلا من از اول هفته، همون روز اولش منتظر آخر هفته هستم، بعد آخر هفته هیچ غلطی نمیکنم، دپ هم میشم که چرا من اینقدر تنهام زود دوشنبه شه برم سر کار.

عقل و معاش واسمون نمونده...

همه جا سرای من است... رادیو پیام...

بعد از مدت ها، بالاخره توانستم یه اَپ پیدا کنم که رادیو پیام رو بدون قطع شدن مکرر، داخل گوشی و تبلت پخش میکند.

خواستم بگم که الان بعد از یک هفته فهمیدم که مملکت ما همچنان دارد مرز های خفن رو طی میکند و از غرب و شرق سر تعظیم فرود می آورند تا شاید توجه ما را جلب کنند.

همچنان ارتش سوریه به پیشروی ! ادامه میدهد و تروریست ها رو به هلاکت میرساند.

و آمریکا، آمریکا که در منجلاب فساد اقتصادی و سیاسی و اخلاقی تا گردن فرو رفته و ثانیه شماری برای سقوط نظام سرمایه گذاری خیلی وقت است شروع شده است.

صدا و سیمای ج م ا 

حمید معصومی نژاد

رُم، ایتالیا...