.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

به خدا مسلمون نیستی...

شاید مسخره بیاد ولی بعضی روزها توی محل کارم، تو مغز خودم میگم: وای وای کریم تو مسلمون نیستی، به خدا مسلمون نیستی.

احتمالا همکارا که رد میشند میگن آدم دیوانه داره به مانیتور کامپیوتر میخنده...

آقای س...

اسم همسایه دست راستیم آقای س هست، تقریبا 50 ساله با سه تا دختر نوجوان و یک زن روس، حدس میزنم تازه با این خانوم ازدواج کرده، یک به خاطر اینکه خانوم بلد نیست روان انگلیسی صحبت کنه، دو به خاطر اینکه سن دخترها به خانوم نمیخوره.

اولین بار موقعی دیدمش که یکی آمده بود خانه رو بررسی کنه و مشکلات رو پیدا کنه، ازم پرسید چندتا بچه داری، گفتم هیچی، بعد پرسید نمیخوای بچه دار شی؟ گفتم من فعلا مجردم، فکر کنم یکم ترش کرد، حق داشت، با سه تا دختر نوجوان و یه همسر روس جون، همسایش یه پسر گنده ی خاورمیانه ای.

آدم خوبیه، چند بار شد کمکم کرد، کمکش کردم، کلا خونگرمه.

چند هفته پیش بهم گفت تو چقدر ساکتی، چرا اصلا نیستی؟ من گفتم بیای اینجا محله رو بهم میریزی! با خنده بهش گفتم من زیاد اهل رفت و آمد نیستم، سرم تو زندگی خودم هست و کاری به کار کسی ندارم، گفت باید یه شب شام بیای پیش ما، بشینیم با هم صحبت کنیم.

امروز برگشتنی از کار دیدمش، داشت ماشین یکی از دخترهاش رو تعمیر میکرد، بدو آمد سمتم، گفت تو کجایی؟ گفتم هستم، صبح زود میرم شب دیر میام.

گفت من دیشب به همسرم گفتم این نکنه مرده کسی هم نیست ازش خبر بگیره؟ همسرم بهم گفت خیالاتی شدی، گفتم مثل اینکه راست کفته...

به همین سادگی...

داشتم طبق معمول وقتم رو در اینترنت میریختم سطل زباله که توی صفحه ی فیس.بوکم دو تا پیغام دیدم:

اولی: آقا تولدت مبارک، انشالله همیشه شاد و خرم باشی...

دومی: جناب آقای ف، در گذشت ناگهانی برادر گرامیتان را...

تو دو تا خانه، دو تا داستان، فرقشون از زمین تا آسمون...

کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد...

تو ماشینم 2 تا سی دی بود و یک یو اس بی که به ضبط وصلِ، معمولا رادیو گوش میدم ولی بعضی وقت ها هم میرم رو موزیک، دیروز برگشتنی زدم رو سی دی و دیدم خیلی تکراریه و عوضش کردم، اون یکی سی دی را گذاشتم، غیر از یکی دو تا آهنگش، بقیه اش یاداور لحظات تلخیه.

پمپ بنزین زدم کنار، انداختمش تو اون سطل گنده های زباله، مثل یه جنازه،مطمئن شدم که دست کسی بهش نمیرسه...

درود به تو آریایی...

آدم بالا میاره از این همه نژاد پرستی که توی دنیا پخش شده و هر روز هم داره گسترش پیدا میکنه، از مملکت خود ما بگیر تا این سر دنیا.

هر حادثه یا اتفاقی که می افتد انگار مجوزی میشه واسه خیلی از مردم کره ی روی زمین تا تخم کینه و نفرت رو پخش کنند، خوب داریم تخم عرب ستیزی و قوم ستیزی و دین ستیزی رو پخش میکنیم.

از تنفری که ما ایرانی ها به سوی عرب و افغان و فلان و بهمان پرت میکنیم تا اون آمریکایی که میگه 700 و خورده ای تروریست کمتر، دهکده ی جهانی تبدیل شده به دهکده ی نفرت...