.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

پوست شیر...

نهنگ عنبر عالی بود، عالی...

ناله سر کن...

این قفس چون دلم تنگ و تار است...

زندگی همینه دیگه نه؟...

آدم میخوره زمین، باز بلند میشه و شروع میکنه.

بعد از یه مدتی دوباره میخوره زمین، بازم بلند میشه و شروع میکنه.

بازم میخوره زمین، بازم بلند میشه و شروع میکنه...

اما تو هر زمین خوردن، یه چیزی رو از دست میده، بعد از مدتی این زمین خوردن ها براش عادی میشه، میشه یک داستان تکراری که شروع و پایانش رو از بهره، دقیقا میدونه آخرش چی میشه...

من الان همونجام، دقیقا همونجا، دیگه این زمین خوردن ها و بلند شدن ها شده قسمتی از زندگی من...

غم جمعه عصرو...

چقدر این آهنگ کجایی محسن چاووشی رو دوست دارم، بسیار زیاد...

و همچنان سازه ناکوکم...

چند وقت پیش توی مرحله ی آشنایی با شخصی بودم، طرف گفت تو ف.یس بوک اضافه ام کن که عکس هات و نوشته هات رو ببینم.

گفتم ندارم، پرسید از اینستاگرام و توی.یتر، گفتم عضو آنها هم نیستم، گفت عضو شو خیلی خوبه فانه، بیشتر میتونیم باهم آشنا شیم...

گفتم بهتر نیست بیشتر همدیگر رو ببینیم و از بودن با هم لذت ببریم؟ گفت اون که بعله ولی هرچیزی به جای خود.

لزومی به گفتن نداره که به یک هفته هم نکشید...