بزرگترین هراس من (فوبیا) محیط بسته است، برای همین از سفر با هواپیما متنفرم یا از موندن توی هتل ها، چون پنجره ی اکثر هتل ها به خاطر حفظ انرژی باز نمیشه و هوای آزاد بهم نمیخوره...
دیشب خواب دیدم با برادرم رفتم پارک ارم، تبدیل شده بود به ویرانه، تمام تصویرام مربرط میشد به 20 سال پیش که آخرین بار رفتم و همان تصویرها متروکه شده بود، یه جاش رسیدیم به ته یه دره که رولر کوستر تا عمقش میرفت و بعدش صعود میکرد، برای ایمنی بازدید کننده ها باید از داخل یه تونل بتنی رد میشدیم.
برادرم جلو رفت و به انتها که رسید از تونل خارج شد اما من گیر کردم توی تونل، نمیتونستم خارج شم، عرض تونل کم میشد و بدن من جا نمیشد، توی خواب ترس بهم غلبه کرد و با شدت تمام شروع کردم داخل تونل به پایین دویدن، بعد از چند ثانیه از لرزش بدنم از خواب پریدم...
منکه زیاد تعبیر خواب نمیدونم...ولی حس ام میگه که یه جا و سر یه مسئله ای که شروعش برات مهیج و فان بوده ، حالا گیر افتادی و دیگه برات دوست داشتنی نیست.. موندی چه کنی و داری تقلا میکنی حلش کنی !!(واااای عجب تعبیری !!!!...چشم بسته غیب گفتم بخداااا...)
عجب تعبیری، اصلا اعتقادی ندارم به تعبیر خواب...
یکی از بدترین فویباهاست. من مدت ها درگیرش بودم. تنها راهش هم مواجهه است.
این خوابو تو خونه دیدی ؟!
پ ن پ
به خاطر فشارهای روحی هست.من هم وقت هایی که خیلی درگیری فکری دارم از این خواب ها میبینم..
فکر میکنم فقط یه خواب بود، همین...