.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

بعضی آهنگ ها ثبت میشوند برای خاطراتی، تا ابد...

تو ترافیک چمران بودم، شب و نزدیک های ساعت هفت و نیم، ابی داشت میخوند "برای باور بودن جایی شاید باشه شاید..." ماشین کناری، یه 206 مشکی، مادری 35 ساله داشت رانندگی میکرد و دخترک 8 ساله اش روی شیشه بخار کرده ی عقب، عکس یه قلب میکشید، چشمامون بهم گره خورد، دستش رو باز کرد و چسبوند به قلب شیشه ای، منم دستم رو چسبوندم به پنجره، خندید...

هزار یک شبِ شادمهر داشت پخش میشد، من داشتم راجب یه سیستم مکانیکی توضیح میدادم و دستاش رو نوازش میکردم، بهم گفت تنها چیزی که میشنوه صدای آهنگ است و دستای تو... پرواز کردم...

نظرات 5 + ارسال نظر
دلقک دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 01:47 http://jokker.blogfa.com

چه حس خوبی
چه حس خوبی داشت طرف

م ر ی م ی دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 12:00

صحنه های قشنگی رو توصیف کردی...
اما فرندزجان..شما مطمئنی که توی اون غلظت و بریکس بالا و درجه حرارت خورشیدیِ فضای رمانتیک اونموقع...شما داشتی توضیحات مکانیکی ِ صحیحی رو ارائه میدادی؟..واقعا تمرکز فنی داشتی ؟؟؟!!!

آویشن جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 04:39

یادش بخیر.هزار و یک شب شادمهر ...هزار و یک شب من فقط برای تو بود،گریه ی هر شب من فقط برای تو بود،واقعا موزیکای اون دوره شادمهر یه حال و هوای خاصی داشت.هنوزم که هنوزه یه درجه کاراش از بیقه با کیفیت تره....
ابی هم که حرف نداره،بین خواننده های قدیمی جزو کساییه که واقعا صداش آدم و میخکوب میکنه.

م ری م ی شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 12:28

عرض سلام و ارادت....
مثل اینکه این تعطیلات هم سفر رفتید...
خوش باشید و پرانرژی....
اما خب از اینجاهم غافل مشوید ..(آیکون یک معتاد به وب شما
)

سفر، خستگی، بیماری
همه پشت سر هم...

م ر ی م ی یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 08:13

دعا میکنم کسالت مختصر باشه و رفع بشه ....امیدوارم حداقل موقع بیماری تنها نبوده باشید و دوستان یا اقوام (ترجیحا همون دلخوشی که فرمودید) کنارتون باشند و بهتون رسیدگی کنن....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد