.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

دلتنگی های شبانه...

بعضی وقت چه بی بهونه دل آدم برای خانه اش تنگ میشه، برای قدم زن هاش، برای پارک ها، برای قرار های دانشجویی، برای شام بیرون آخر هفته، برای آدم های عالی، برای چیزهایی دورند...

شلوغ کاری بیهوده...

چند روز پیش یه تیک فیلمی توی شبکه های اجتماعی پخش شد که یکی از دانشجویان از یکی از کاندید های مجلس که مدعی داشتن مدرک تافل است می خواهد یک جمله انگلیسی حرف بزنه و در ادامه سوت و دست زدن تماشاچی ها (عموما هم سو با دانشجوی سوال کننده) و بهم خوردن جلسه از طرف طیف مخالف همراه شد.

تنها چیزی که توی شبکه های اجتماعی بسیار پررنگ شده بود، آشنا نبودن فرد مدعی به زبان انگلیسی و یه طورایی ضایع شدنش بود.

 ولی چیزی که توجه من رو جلب کرد شلوغ کاری الکی و بیهوده ی حضار بود، یه سوالی پرسیده شده و یک جوابی داده خواهد شد، دیگه سوت و دست برای چی؟

فرض کنید همین اتفاق در سکوت کامل میوفتاد، دانشجو سوالش را میپرسید و فرد یا جواب میداد یا نمیداد، اگر جواب میداد که بسیار عالی میشد و اگر جواب سراستی نمیداد دانشجو خیلی محترمانه میگفت من جوابم را نگرفتم و قضاوت با حضار ( و شبکه های اجتماعی) خواهد بود، و خیلی عادی برمیگشت به صندلی اش.

آنوقت اگر طرف مقابل شلوغ کاری میکرد فرصت خوبی بود که نشان داد حتی تحمل یک سوال منطقی بودن هیچ شلوغ کاری هم نیست.

از نطر من، بازنده ی مطلق این تیکه فیلم ، کاندیدا نبود، بلکه نداشتن فرهنگ پرسش و پاسخ از سمت دانشجویان بوده است...