.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

هرچه از دل برآید...

"پروژه گلها قصد دارد با دوباره خوانى و اجراى مجدد ترانه هاى گلها پیوندى نو بین نسل جدید و موسیقى دهه هاى قبل ایجاد کند در این پروژه سعى میشود هر از چند گاهى یک ترانه زیبا به مخاطب ارائه شود و از آنجا که تنها در فضاى مجازى و نه رسانه هاى صوتى و تصویرى شناخته شده نشر آن انجام میشود باز نشر و معرفى آن امیدواریم توسط خود مخاطبان آن باشند"
با سپاس 
حسین بهاربین

کاری که حسین بهاربین داره میکنه، یک کار دلی هست، کامل مشخصه که دلش داره میخونه، جدیدا آهنگ خداحافظ ای جوانی من رو از بانو الهه بازخوانی کرده است، چقدر زیبا، چقدر زیبا، قسمتی از دلم زیبا شد با گوش کردن به این بازخوانی و همچنین آهنگ اصلی با صدای بانو الهه...

 

وارد سال جدید میشیم...

سال پیش همین روزها بود، تلاش های پشت سر هم و شکست پشت شکست، دیدم شده مثل یه باتلاق، بی خیال شدم، با خودم گفتم یه حرکتی بزن تا از این یکنواحتی در بیای، شروع کردم ورزش کردن،  ساز زدن و کتاب خواندن، هر روز، حالا بعد از یک سال، میبینم حداقل تو این سه تا پیشرفت داشتم، ورزش روزانه که خیلی خیلی مفید بوده و ساز که همدم و همراهم شده است و رمانهایی که من را با خودشان میبرند به سرزمین خیال...

لذت های مجازی...

یکی از دوست های قدیمی آمده بود پیشم که باهم بریم مسافرت زمینی، از این مسافرت هایی که مقصدی نداری و همینطوری میری تا ببینی به کجا میرسی، یک شب که داشتیم از کنار یه دریاچه بزرگ رد میشدیم، یاد تهران کردیم و جاهایی که میرفتیم، مخصوصا خیابان ولیعصر و میدان تجریش، که فلان جا این مغازه بود و اون دست فروش اونجا مینشست، تو همین گیر و دار رفیقم گفت راستی یادته با هم میرفتیم خیابان بهمان، یک لحظه توی ذهنم با خودم گفتم خب فردا بریم اونجا، فراموش کردم تمام فاصله های مکانی و زمانی را، برای 5 ثانیه خیابان بهمان برایم دست یافتنی بود،فاصله ی بین ما و اون خیابان یک صبح تا شب خوابیدن بود توی هتل محلی و بعدش هم رانندگی با ماشین، نه از فرودگاه و هواپیما خبری بود و نه از پرواز بین قاره ها و روی اقیانوس، برای 5 ثانیه همه چیز در دسترس بود، 5 ثانیه لذت بخش...