.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

بازگشت علی

سلام
اول از همه از روز معذرت می خواهم که از ۱۲ آبان تا امروز مطلب جدیدی ننوشتم.
به هر حال در کیر کار و زندگی بودم .دیگه اسم دانشجو گذاشتن رواسممون .من هم کم نمییارم دنبال پدرم را افتادم میگم می خواهم چم وخم کار صنعت رو یاد بگیرم .اون هم به خاطر اینکه ثابت کنه کار سختی از خدا خواسته همه جا منم میبره . گفت بریم عسلویه یک شبه بر میگردیم .رفتیم دو روز تو اون بیابون اسیر شدم .رفتیم مشهد که یک شبه کارها رو رله کنیم یک شب چیه! چهار شب موندیم به هیچ یک از اهدافمون هم نرسیدیم.؟!
ولی در هر حال ما که کلی حال کردیم. راستی داش روزبه موبایل پیام گیر خریدی که خاموشش کنی؟(دیروز حدود ساعت ۶و۷عصر)
در آخر هم بیاید همه با هم دعا کنیم روزبه کار انتقالش به تهران درست بشه.
تا بعد  
نظرات 1 + ارسال نظر
روزبه سه‌شنبه 10 آذر 1383 ساعت 12:51

داش علی چاکرتم :(
علی جان وقتی موبایلم خاموشه یعنی خونم به خونه خواستی زن بزن.راستی بریم جاویدان....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد