.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

شاکی...

آقا از دست این دختر دیوونه! دیوونم کرده، امروز حسابی باهاش قاطی کردم.
عرض شود که ایشون یک بیماری کم و بیش خطرناکی دارند که فقط با دارو قابل کنترل( نه درمان! ) هست، خوب به طبع این دارو یک سری عوارض هم داره که زیاد به میل ایشان نیست!
دیروز داروهاش رو نخورده بود، امروز صبح بی هوش شده بود، طرف های ظهر زنگ زد که آره امروز دوباره برنامه داشتیم، منم حسابی قاطی کردم و کار حسابی به جاهای باریک کشید.
این دختر ها هم بساطی دارند ها، میبینه من از دستش به شدت ناراحتم میگه آخه عزیز من! منم گفتم اینقدر نگو عزیزم، از دستت ناراحتم.
خلاصه آخر این منه میکشه منم اون رو، راحت!
خارج گود 1: آقا این فضولی چه کارایی که نمیکنه!
خارج گود 2: حالی میده با 206 صفر دوستت، 160 تا پر کنی، کلاسم بپیچونی.
می خواستم تست کنم ماشین میره یا نه...