.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

نامه...

"زندگی هندوستانی، نگاه م را خیلی نسبت به زندگی عوض کرده است. خیلی وقت است زندگی مفهوم مسابقه ای اش را برایم از دست داده، دلم میخواهد بدانی از موضع الان من، برنده و بازنده بودن در زندگی معنی ندارد، حسرت خوردن و پشیمانی معنی ندارد، وقتی به تو از رفتن و ماندن   می گویم. اصلن مغز من دیگر مدت هاست در حیطه تعاریف معمول موفقیت و پیشرفت و زندگی سالم و ... کار نمی کند.

میخواهم بدانی مردم تماشاچی مسابقه ی زندگی ما نیستند که تو آنقدر نگرانی. قرار نیست  زندگی مان را با معیار های سعادت و خوش بختی همان هایی که چپ و راست فحش شان میدهیم، بسنجیم.

من وقتی به رفتنم و به نبریدنم فکر میکنم، میبینم در آن لحظه با آن موقعیتی که داشتم، با مغز بیست و چهار ساله ام، کار درستی به نظرم رسیده بود. تنها واقعیت موجود هم همین است. به چیز دیگری فکر نمیکنم چون دیگر چیزها، از اختیار من خارج بودند، من فقط رفته بودم که برگردم."


نامه به مردی که میخواست به شوروی برود، اما سر از آمریکا در آورد.

نظرات 2 + ارسال نظر
mitra جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 10:13

سلام.از وبلاگت خوشم اومد ساده است ,چندتا از مطالبت رو هم خوندم،،بهت سر میزنم

قلم روان و جذابی داری
پست های وبلاگت خسته کننده نیست
حتی طولانی هاش...
باید یه شخمی به آرشیوت بزنم سر فرصت.

این شخم زدن من رو یاد کسی میندازه که...
بگذریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد