اول: سیستم درمانی اوباما، یا در اصطلاح اوباماکر، سال 2010 با رای تمامی اعضای دمکرات مجلس نمایندگان، و بدون حتی یک رای از جمهوری خواه ها تایید شد، در این مدت 7 سال، جمهوری خواه ها تمام تلاششان را برای از بین بردن این بیمه انجام دادند و انتقادی نبود که این حزب از این بیمه نکند.
سال 2016 جمهوری خواه ها اکثریت هر دو مجلس (نمایندگان و سنا) را بدست آوردند و سال 2017 با انتخاب ترامپ، راه را برای از بین بردن اوباماکر هموارتر کردند.
اولین تلاششان در مارچ بود، بیمه جایگزین در کمسیون مجلس نمایندگان مطرح شد ولی از رای کافی حتی!!!!! در بین خود جمهوری خواه ها برخوردار نبود تا در صحن علی مطرح بشه.
بعد از این جریان، سخنگوی مجلس نمایندگان که از جمهوری خواه ها است، حرف جالبی در انتقاد به حزب مطبوعش زد، پل رایان گفت: ما 7 سال انتقاد کردیم، 7 سال از این بیمه ایراد گرفتیم، ولی در این مدت، حتی یک راه حل برای این مشکل ارائه ندادیم، چون انتقاد کردن ساده ترین کار است، مهم راه حل است.
دوم: با یکی از دوستام در ایران صحبت میکردم، داشتم مجابش میکردم که به روحانی رای بده، میگفت من رای نمیدم چون با 30 سال سن بیکار هستم و خجالت زده در خانه پدرم، باهاش صحبت کردم که رای ندادن مشکلی را حل نمیکنه و بهتره از این حق قانونی ات استفاده کنی، میگفت اگر خیلی خوبه و میخوای رای بدی برگرد ایران کار کن، بهش توضیح دادم طبق قانون اساسی، تمامی ایرانی ها میتوانند در هرکجای دنیا که صندق رای است رای دهند، و بعد اینکه خیلی ها با رای ندادن در آمریکا، باعث رای آوردن کسی مثل ترامپ شدن، با اینکه کلینتون هم "یکی از خودشان" بود و دارای کارنامه ی فوق العاده سیاه، ولی از بین گزینه های موجود، بهتر از ترامپ بود در این "دموکراسی" آمریکایی.
آخرش گفت اصلا عیسی به دین خود موسی به دین خود، گفتم باشه و بعد یک جمله خیلی ساده، خیلی خیلی ساده یک خطی به انگلیسی براش نوشتم.
نوشت رفیق من زبانم خوب نیست لطفا فارسی بنویس، بهش گفتم با 30 سال سن، حتی ساده ترین جمله را هم نمیتوانی بخوانی، چطوری خودت را در کارت به روز میکنی وقتی تمامی منابع انگلیسی هست؟ جوابی نداد!
سوم: هرجا که هستید، رای بدهید، به روحانی...
پ ن: شعبه های رای گیری در آمریکا اینجاست، آدرس دقیق در سایت دفتر منافع به زودی درج میشه...
گفتیم بابا پامون سر صبحی مستقل از خودمون خورده به در سیاه شده، انصافانست؟..... گفتیم چشممون به درخش شده کسی نیومده ملاقات! .... بهارِ دل کش رسیده دل به جا نباشد، انصافانست؟.... دلبر یه اینقد به فکر ما نباشد؟..... گردنمون کوتا شده انصافانست؟ .... باز خسته نیستی هی عدس عدس!!!!؟..... جمشید گفت یعنی میخوام بهت بگم زندگی هنوز خوشگلیاشو داره!...
به نظر من آدم باید یه دوست تو زندگیش داشته باشه که بتونه راحت همه حرف هاش رو بزنه باهاش، حالا چرت و پرت، مهم نیست، کسی که گوش بده به حرفاش.
من تو دوران مختلف همچین دوستایی داشتم، آخریشم هم تا دوسال پیش بود که ازدواج کرد و رفت پی زندگیش...
بعضی وقت ها خیلی این کمبود رو تو زندگیم حس میکنم، دو.س دخترم هم که اصلا انگار اصلا از یه سیاره دیگه است،از بس که تفاوت داریم باهم، اصلا نمیدونم ما چرا با هم دوستیم و تمومش نمیکنم، همش دعوا و بزن بزن و اینا، مسخرست...
"دوتار ساز دل است. هیچکس از عبارت دوتارنوازی استفاده نمیکند و همه میگویند؛ دوتارزنی. دوتار را میزنند، ولی بقیه سازها را مینوازند. دوتار یک جور فریاد است اما این زدن به معنای خشونت نیست. بیشتر جوشش و عصیان روح است. روال دوتارزدن اینگونه است که از یک دعوا شروع میشود و به آشتی ختم میشود."
زنده یاد غلام علی پور عطایی، پیشکسوت موسیقی نواحی خراسان...
متاسفانه سیستم غلط و فاسدی که توی ایران وجود داره، حادثه ای رو از مکان و شهر و استانی، به یه مکان و شهر و استان دیگه میبره...
و جون آدم ها و خانواده ها و آرزوهاشون که، پوف..... بادِ هواست...