ظهر پنج شنبه(چهارشنبه بود) در حال درس خوندن باشی بعد یه نفر پیله کنه به حرف زدن بعد عصبانی بشی بگی :مگه تو درس نداری؟ بعد اون بگه: درس؟
امشب ساعت یازده یه پست می ذارم تو وبلاگم. بعد بگو درس!
آقا اگه شما از دیروز تا الان که من اینو می نویسم جز همون یه غلط تایپی که از من گرفته چیزی دیدین ما هم دیدیم!
نتیجه گیری اخلاقی: درس چیز خوبیه. اونم وسط امتحانا. ما از ایشون خواهش کردیم وقتش رو بیشتر کنن که ظاهرا پذیرفتن!
آدم های غرغرو ظاهرا عجول هم هستن،بنده گفتم که ساعت ۱۱پست میدهم اما وقتی که خواستم پست بدم دیدم که انسان شریفی بنام باران لطف کردند و زودتر پست دادند،منم گفتم بابا ضایع است،ضد حاله پست این بنده خدا قبل خوانده شدن بره زیر پست من!
محض اطلاع شما یه سری به چرکنویس بزن!
نتیجه گیری اخلاقی ۱:آقا دماغ آدم بسوزه چقدر...
نتیجه گیری اخلاقی۲: ما که نمیدانیم باران الان چه حالی داره،ولی دل ما خنک شده اساسی...
نتیجه گیری دوستانه:از جمله نتیجه گیری اخلاقیت خیلی خوشم آمد،مثل این نماینده های مجلس تو نطق پیش از دستور:ما از ایشان خواهش کردیم وقتش رو بیشتر کنن که ظاهرا پذیرفتن!
نتیجه گیری کلی:چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!
باران صدات میکنن یا بارون؟!؟!؟!
جدا برام سواله ها.مسخره نمیکنم.
با تشکر از وبلاگ خوبت.امیدوارم باز هم ادامه بدی و برایت آرزوی موفقیت میکنم.
salam weblog et bahale be manam sar bezan khoshhal misham bye
اقا درس بخون مهندس بشی;)
گویا با این صحبت های روزبه باران گل آلود و اسیدی شده باشه.
اولا که مواظب حرف زدنت باش!
دوما به شما چه؟
سوما من و باران اینقدر جنبه داریم که به خاطر این شوخی ها از هم ناراحت نشویم.
چهارم اینکه بارانی که من میشناسم همیشه پاکیزه هست و کلا بارون که میاد آلودگی ها رو میبره.
پنجم اینکه وقت من تمام شد،اگه بارن خواست خودش جواب میده!