اوج فوتبال دیدن من بر میگرده به جام ملت های آسیای سال 96 و مقدماتی 98 فرانسه و خود جام جهانی 98، سال دوم و سوم راهنمایی بودم.
زمان فوتبال، مخصوصا اون حساس هاش، من و برادرم خیره به تلویزیون 21 اینچ و محو فوتبال، اما پدرم میرفت بالا پشتبون و شروع میکرد قدم زدن، میگفت اعصابم نمیکشه، وقتی من و برادرم یه داد و هواری میزدیم، بدو میامد پایین میگفت زدیم؟
هر چی میگفتیم پدر، این بازیه، سخت نگیر بشین ببین، گوش نمیداد.
حالا تقریبا 20 سالی از اون جریان میگذره، منم شدم مثل پدرم، دیروز با بدبختی تونستم کانال سه رو بگیرم و بشینم والیبال رو ببینم، 10 دقیقه بیشتر دوام نیاوردم، همش حرص میخوردم و فحش میدادم به در و دیوار، آخر تو وایبر به رفیقم گفتم نتیجه نهایی رو آخر بازی بهم بگو...
من از وقتی برادرهام رفتن، دیدن فوتبال و والیبال بهم اون لذت رو نمیده. اصن دیدم مسابقات اینجوری فقط تو خونه ای که پسر داره خیلی می چسبه ...
موافقم، منم بعد از اتمام دانشگاه و ادامه زندگی، دیگه مثل گذشته پیگیر نیستم.
قبلا خیلی از بازیکن ها رو میشناختم، هم توی لیگ ایران هم لیگ های اروپایی، الان شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نشود.
فکر نمیکردم بلاگ اسکای اینقدر قدمت داشته باشه.
از سال 83 مینویسید آفرین.
بله من یک فسیلم...

من با اینکه برادر ندارم ولی همیشه همین حس و موقع دیدن مسابقات ورزشی همراه خواهرم تجربه میکنم.یادش بخیر جام جهانی 98.یادمه اسپانیا که من طرفدارشم تو گروه مرگ بود و زود حذف شد و من همچنان بازیهای انگلیس تیم مورد علاقه ی خواهرم دنبال میکردم ولی حیف که جلو آرژانتین تو ضربات پنالتی باختن.
نمیدونم چرا بعضی دخترا دوستای خودم حتی فک میکنن تماشای این ورزشها یه جوری حس پسرونست ولی من از بچگی همش دنبال فوتبال و هر ورزش توپی دیگه بودم.
راستی برد والیبال بر شما هم مبارک
سلام،
براى اینکه مثل من با اعصابتون زیاد بازى نشه و نتیجه مسابقات رو داغ داغ بدونین، عصر ایران رو پیشنهاد میدم!
http://www.asriran.com/fa/news/403207/ایران-1-1-لهستان-لیگ-جهانی-والیبال-گزارش-زندهعکس-آنالیز-تفکیکی-هرست
دیگه اون شور هیجان رو ندارم برای دیدن و پیگیری هر وقت هم میخواهم بازی رو ببینم میشم مثل پدرت
منم همینطور نامسلمون...