چند روز پیش یه تیک فیلمی توی شبکه های اجتماعی پخش شد که یکی از دانشجویان از یکی از کاندید های مجلس که مدعی داشتن مدرک تافل است می خواهد یک جمله انگلیسی حرف بزنه و در ادامه سوت و دست زدن تماشاچی ها (عموما هم سو با دانشجوی سوال کننده) و بهم خوردن جلسه از طرف طیف مخالف همراه شد.
تنها چیزی که توی شبکه های اجتماعی بسیار پررنگ شده بود، آشنا نبودن فرد مدعی به زبان انگلیسی و یه طورایی ضایع شدنش بود.
ولی چیزی که توجه من رو جلب کرد شلوغ کاری الکی و بیهوده ی حضار بود، یه سوالی پرسیده شده و یک جوابی داده خواهد شد، دیگه سوت و دست برای چی؟
فرض کنید همین اتفاق در سکوت کامل میوفتاد، دانشجو سوالش را میپرسید و فرد یا جواب میداد یا نمیداد، اگر جواب میداد که بسیار عالی میشد و اگر جواب سراستی نمیداد دانشجو خیلی محترمانه میگفت من جوابم را نگرفتم و قضاوت با حضار ( و شبکه های اجتماعی) خواهد بود، و خیلی عادی برمیگشت به صندلی اش.
آنوقت اگر طرف مقابل شلوغ کاری میکرد فرصت خوبی بود که نشان داد حتی تحمل یک سوال منطقی بودن هیچ شلوغ کاری هم نیست.
از نطر من، بازنده ی مطلق این تیکه فیلم ، کاندیدا نبود، بلکه نداشتن فرهنگ پرسش و پاسخ از سمت دانشجویان بوده است...
دیروز گزارشی خواندم از چند آواره ی سوری که زیر پل حافظ تهران مشغول گدایی هستند، پسرک میگفت اهل حلب است و جنگ همه چیز رو ازشون گرفته.
فکر کن خود ما، منی که نشستم دارم وبلاگ مینویسم و تویی که داری میخوانی، از فردا تمام زندگیمون دود شه بره هوا... بعدش بریم یه کشور دیگه که زبونش هم نمیدونیم شروع کنیم گدایی کردن تا فقط زنده بمونیم...
حتی فکرش هم درد داره.
چیکار میشه کرد؟ واقعتش هیچی، من بیام دو خط بنویسم و تو هم دو دقیقه ناراحت شی و بعد بریم سراغ زندگی خودمان، ما آدم های معمولی مثل یه گله گوسفندیم که هیچ وقت نمیتونیم اوضاع رو تغییر بدیم، بستگی به صاحبانمان یا توی مزرعه خوش آب و هوا میچریم، یا تو فاضلاب دنبال یه لقمه کثافت برای سیر کردن شیکممان، فوق فوقش بشیم گوسفند سر دسته گله، همین...
بیاید بزنید تو سرم بگید نکنی این کارو ها، اشتباهه...
یه جا نوشته بود:
اگه من یه روزی دچار زوال عقل شدم و دیوانه بدونید بخاطر شرایط بد زندگی بوده
که هی نمیخواد برا ما
هی نمیخواد
هی نمیخواد...
پاییزدو سال پیش، یه روز که دور هم جمع شده بودیم و شاد بودیم، نشستیم یه لیست 50 تایی نوشتیم از کارایی که باید انجام بدیم در زمستان و بعدش لیست ایمیل شد به خودمان.
اون، تنها ایمیلیه که من در این مدت نگه داشتم، هر روزم چک میکنم که باشه سرجاش، انگار تمام کارهایی است که باید انجام بدم و هی تاخیر میندازم...