-
اگر مهر علیزاده رئیس جمهور شود...
پنجشنبه 17 دی 1383 12:08
در راستای طرح تشویق ملت برای حاضر شدن در پای صندوق های رای و رای دادن و مبارزه با استکبار جهانی، وبلاگ Friends حمایت خود را از تمامی کاندیده ها اعلام میدارد و از آن جهت که نویسندگان این وبلاگ اهل ورزش و سلامتی هستند وزیرهای پیشنهادی خود را به آقای مهرعلیزاده رئیس فعلی تربیت بدنی و معاون رئیس جمهور اعلام می کند. اگر...
-
معضلی به نام فرهنگ
پنجشنبه 17 دی 1383 11:37
علی جان مثل اینکه شما مطلب شهر من تهران را تو پست قبلی نخوندی چون اکثر جوابهایی که الان می خواهم بدم آنجا هست. اینکه تو گفته تو یه روستا به جای خر و گاو،ملت سمند و ۲۰۶ سوار می شوند هیچ دلیلی بر پیشرفت نیست،تو که میگی همه جا رو نباید یزد شمرد قبول دارم چون تو یزد اصلا از این ماشین ها نیست،یا ماکسیما دارن یا پروتون و یا...
-
تهران!
دوشنبه 14 دی 1383 11:25
اول باید به داش روزبه بگم ایول برای این همه تایپی که کرده .(جزوه دانشجویی هم تایپ میکنی؟) چون من حوصله این همه تایپ فارسی ندارم. من هم قبول دارم هیجا تهران نمیشه اما اینو میدونم شهر با شهر فرق میکنه. داش روزبه روستایی که تو خونش دیش ماهواره داره جلوی در خونش به جای خر و قاطر یا تراکتور سمند و پژو پارک میکنه و جوانها...
-
تهران شهر من
شنبه 12 دی 1383 19:59
بالاخره به هر بدبختی که بود رسیدم تهران می خواستم در مورد یه مطلب خیلی باحال و خوب بنویسم که وقتی با علی مطرح کردم اول این شکلی شد بعدش اینطوری شد بعدش یه طور دیگه شد خوب منم کاملا بی خیال شدم علی از من خواسته بود نظرم رو در باره نوشته زیر بگم، اصلا تو فکر خودم هم بود. ببین من قبول دارم که شهرستانی ها تو اکثر نقاط...
-
سلام...
چهارشنبه 9 دی 1383 12:50
سلام... یه سلام روستایی ! میدونی چرا روستایی؟ آها من یه دائی دارم دندان پزشک و تو کارش خبره است و دو سه سالی است پزشک نمونه میشه .به هر حال برای تفریح واستراحت اطراف شهر محل سکونت زمین کشاورزی و دامداری داره البته یه خونه هم درست کرده که در آنجا(در روستا) به شهرک دکتر معروفه.(آخر هفته با دائی عازم روستا شدم) به خاطر...
-
Orkut و .com و اتفاقهای جالب
یکشنبه 6 دی 1383 23:20
یه مدت خیلی زیادی بود که ننوشته بودم. نمی دانم چی شده خداوند یه نظری به ما کرده و همش دارم خوبی و شانس و اینجور حرف ها میارم،ولی ای خدا هنوز جواب سوال اصلی منو ندادی. تو این مدت سرم گرم بود به سایت ساختن و بالاخره ساختیم شاید هم این وبلاگ به زودی به جمع دات کامیها بپیونده. امروز می خواستن در مورد اورکات حرف بزنم آقا...
-
خسته
یکشنبه 29 آذر 1383 21:30
یکی از خوبی های زندگی آدم مجرد اینکه می تونه هر وقت خوست فوتبال ببینه.دیشب بازی یونتوس با میلان بود.منم تا ساعت 1 تقریبا بیدار بودم،نمیدانم چی شد تا سرم رو گذاشتم رو بالش ساعتم زنگ زد،ساعت 6 صبح بود باکلی فحش که به همه دادم بیدار شدم و حاضر شدم و رفتم دانشگاه.امروز دقیقا تا ساعت 7 شب دانشگاه بودم و از شانس گند ما هم...
-
شانس
جمعه 27 آذر 1383 23:25
نمی دانم شماها آدم های خوش شانسی هستید یا نه؟ امروز متوجه شدم 27 آذز،یعنی چند شب دیگه شب یلداست.امسال اولین سالی است که شب یلدا تنهای تنهام. یاد سالهای پیش بخیر یا خانه کسی بودیم ویا تو خانه خودمان داشتیم هندوانه و آجیل می خوردیم،نمی دانم چه شبی بشه یه شب دراز و خوب یا یه شب کسالت بار. 10 دی عروسیه،عروسیه دختر دائیم...
-
عصبانی
سهشنبه 24 آذر 1383 21:12
میگن موقعی که آدم عصبانی میشه نه باید حرفی بزنه نه باید چیزی بنویسد و نه باید تصمیمی بگیره خوب این فرمول تو اکثر مواقع اثر میکنه ولی نمی دانم چرا این دفعه رو من اثر نکرد،از یک شنبه تا حالا اعصابم بد جوری خورده می خواهم یکی رو له کنم.حیف که بچه های اینجا ارزش له شدن رو ندارن.الان 2 نفر تو ذهنم هستم که دلم می خواهد بد...
-
اوضاع کشمشی...!
شنبه 21 آذر 1383 09:12
سلام چند دقیقه پیش یاهو رو باز کردم دیدم به از داش روزبه خودمون هم پیامهایی ارسال شده شروع کردم به خوندن: بی مرام بی رفیق نارفیق و...... به این خاطر میگم اوضاع کشمشی .البته روزبه تو حق داری .به امید خدا جبران میکنم.تو هم غم نخور همه چیز رله میشه. برای همه آرزوی شادی و موفقیت دارم
-
اصرار
شنبه 14 آذر 1383 19:09
چند شب پیش فیلم زیر نور ماه رو نشان داد.با اینکه من این فیلم رو 3 بار دیدم ولی تو فیلم یه چیز بامزه گفت.گفتش وقتی خدا کاری رو نخواهد انجام دهد نمیاد پایین به تو بگه یه طورایی نمیشه دیگه. واقعاتش این جمله این چند روز من رو خیلی به فکر فرو برد که بابا نمیشه دیگه اگه بخواهد بشه،میشه چرا اصرار الکی میکنی؟راستش خودم هم...
-
برف
پنجشنبه 12 آذر 1383 21:06
الان که دارم این متن رو مینویسم داره بیرون برف میاد خودم هم دارم آهنگ آفتاب گردون آریان رو گوش میدهم.این آهنگ من و علی رو یاد خیلی چیزها میندازه وقتی هم که برف میاد یاد سرما و جمعه و جاویدان و خیلی چیزهای دیگه میفتم.من مطمئن هستم علی هم اگه تو چنین شرایطی باشه همین حس من رو داره.واقعا زندگی چقدر زیباست و چه دوران های...
-
نابود....
چهارشنبه 11 آذر 1383 12:16
می دونید چیه؟ این داش روزبه ما من رو مرام کش کرده اصلا نابود شدم . ولی به کل در باره رفاقتمون راست میگه من که خیلی خاطر روزبه رو میخواهم الان هم ۲ هفته است ندیدمش کلی دلم تنگ براش. .ما خودمون باید با جنبه باشیم وتو رفاقت پول وموقیتمون رو به رخ هم نکشیم. خلاصه چاکر هر چی آدم با مرام وبا جنبه است . از جمله آقا روزبه.
-
دوست
سهشنبه 10 آذر 1383 19:13
میدونید چیه؟خیلی وقتها با یکی خیلی صمیمی میشید و فکر میکنید دیگه بهترین دوست عالم رو پیدا کردید،این دوستی ممکنه خیلی هم زیاد باشه مثلا 10 سال،بعدش یه دفعه اخلاق دوست شما(و شاید خود شما) کاملا عوض میشه.دیگه فکر میکنید با چه آدمه گندی دوست بودید و کلی از خودتون تعجب میکنید،بهترین راه حل این موضوع فراموشی است نه سازش چون...
-
بازگشت علی
سهشنبه 10 آذر 1383 11:17
سلام اول از همه از روز معذرت می خواهم که از ۱۲ آبان تا امروز مطلب جدیدی ننوشتم. به هر حال در کیر کار و زندگی بودم .دیگه اسم دانشجو گذاشتن رواسممون .من هم کم نمییارم دنبال پدرم را افتادم میگم می خواهم چم وخم کار صنعت رو یاد بگیرم .اون هم به خاطر اینکه ثابت کنه کار سختی از خدا خواسته همه جا منم میبره . گفت بریم عسلویه...
-
رشته...
پنجشنبه 5 آذر 1383 20:59
آخه یکی نیست بگه بچه این چه درسی بود رفتی؟نونت نبود آبت نبود بگو آخه چه مرگت بود. این همه رشته آسان راست یه کله رفتی سراغ سخت افزار.حقته سرویس شی،حقته آش و لاش برسی خونه،حقته از گشنگی بمیری.دوشنبه دیدم دیگه اوضاع یخچال خیلی خرابه و عنکبوتها دارن توش آفتاب بالانس میزنن ،خلاصه رفتم نون و پنیر و تخم مرغ خریدم،الان یخچالم...
-
تبریک
چهارشنبه 20 آبان 1383 20:00
سلام از اینکه یه مدت آپلود نکردیم ببخشید. اول اینکه قبولی علی رو تو دانشگاه علم و صنعت تبریک میگم،این بهترین خبری بود که تو این ۵ ماه شنیده بودم.۲ یا ۳ روز دیگه هم خودش رو میبینم که از همین الان برای دیدنش لحظه شماری میکنم . اینیم دیگه، یه دوست داریم تو دنیا باسش هر کاری میکنم. دوم اینکه یکی گفته بود E-Book چیه؟معنی...
-
E-Book
چهارشنبه 13 آبان 1383 22:10
سلام خوب علی داره خاطراتمون رو می نویسه که منم به زودی بهش اضافه میشم. همون طوری که در بغل وبلاگ میبینید می توانید E-Book مورد نظر خودتون را که به صورت انگلیسی هست در قسمت نظرها بنویسید تا ما اون را برای شما در وبلاگ قرار دهیم. فکر میکنم ما اولین وبلاگی هستیم که E-Book رایگان قرار میدهیم. منتظر نظر شما هستیم.
-
حرف دل علی...(رفاقت)
سهشنبه 12 آبان 1383 15:25
سلام چاکرم (البته فقط روزبه که میتونه این سلام با لحن درست بخونه حالا....) صاف وپوست کنده شروع کنم بگم رفاقت ما به چه شکلی و یا بهتر بگم به چه سستی شروع شد.(البته تاآخر رفاقت بخون میبینی این رفاقت سست به چه رفاقت محکم واصیلی تبدیل شد) دوم دبیرستان بودم اول سال تحصیلی دو نفر دانش آموز جدید داشتیم .که یکی ازاونا همین...
-
حرف دل علی...
دوشنبه 11 آبان 1383 16:47
روزبه دوست عزیزم یه چیزایی در باره رفاقتش با من براتون گفته . من هم میخواهم بگم از کجا شرو ع شده و....تا حالا. حالا تا همین جا داشته باشید تا بزودی میام دوباره...
-
دنیا عوض شده
دوشنبه 11 آبان 1383 12:36
ما تو دانشگاهمون 3 تا تلفن عمومی داریم.2 تاش تو خود دانشگاه هست یکی هم بیرون دانشگاه.اونی که تو دانشگاه هست که همیشه شلوغه و این دخترها دارن مخ یکی رو میزنن.میمونه یکی.5 شنبه من رفتم اون یکی که بیرون دانشگاه هست و زنگ زدم علی.خلاصه بعد از دقیقه حرف زدن با علی 2 تا دختر آمدن پشت سر من تو صف.من که دفعه پیش سر همین موضوع...