.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

عناوین یادداشت‌ها

  • خدا... شنبه 18 اردیبهشت 1389 21:03
    تو دوران آموزشی، دوست خوبی داشتم که بچه ی اصفهان بود و اکثر اوقات باهم بودیم، روزگار خوبی نبود، همیشه یه حالتش تو ذهنم میمونه. هر وقت یه ناراحتی واسمون به وجود میومد و هر دو ناراحت بودیم، از رو تخت پامیشد، راه میرفت و با همون لحجه اصفهانیش میگفت: عیبی نداره، خدا کریمه... راست میگفت، از وقتی این وبلاگ ساخته شده تو...
  • رفتن... پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1389 08:35
    ما که رفتیم...
  • روزگار... چهارشنبه 25 فروردین 1389 19:43
    روزگار بدی رو گذروندم، تعداد کمی باقی مانده تا به پایان احوالات جسمی و روحی فاجعه آمیز است و رسما کم آوردم. خدایا، نذرم رو قبول کن
  • درون... چهارشنبه 18 فروردین 1389 19:26
    به یقین میتونم الان بگم که در سن ۲۵ سالگی درک کردم که چرا انسان ها خودکشی، خودزنی میکنند. چرا آدم تو خلوت خودش - اگه وجود داشته باشه - سرش رو میکوبونه به دیوار و فریاد میزنه به کدامین گناه...
  • روزگار... جمعه 13 فروردین 1389 14:15
    نشسته ام اینجا تو اوج تنهایی و تنهایی
  • دل... یکشنبه 1 فروردین 1389 21:43
    میگه چرا آپ نمیکنی؟ بگو دل خوش سیری چند....
  • زمان... جمعه 14 اسفند 1388 21:04
    میدونی، مهم این نیست که صبح تا شب با کسی که دوستش داری باشی، مهم اینه که اگه قراره ۵ دقیقه هم باهاش باشی، اون ۵ دقیقه فقط واسه اون باشی، جسم و روحت باهاش باشه، نه اینکه همش در اضطراب و دلواپسی که چی میشه... --------------------------------------------------------- جایی نوشته بود: " مردی که کوه را از میان برداشت ،...
  • دور... پنج‌شنبه 13 اسفند 1388 23:13
  • شروع... یکشنبه 2 اسفند 1388 19:33
  • بدرود... جمعه 30 بهمن 1388 19:39
  • تولد... دوشنبه 26 بهمن 1388 22:02
    امروز تولدم بود، چاکریم، اینیم دیگه ماااااااا صبحش که با دوستمان بودیم و کلی خوش گذشت، بهترین هدیه حضورش بود... عصری با یه دوست دیگه بودیم جاتون خالی طبق معمول ما رو دپ کرد این بشر، ولی یه بستنی بهمان داد. فردام با یک دوست دیگه هستیم، بریم یه پیتزا بزنیم هوس کردیم... به به، عجب علافی هستیم ما...
  • اشک... پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 08:34
    "مگذار در لحظه هایی از زندگی ، به خاطر کوچک ترین چیزها که بزرگ می نمایند در چشمانت اشک بنشیند . اشکها برای غمهای بزرگ و شادیهای بزرگ است..." من از دنیای بی کودک می ترسم
  • اینترنت... چهارشنبه 21 بهمن 1388 08:48
    یکی از دوستان نوشته: "همه جا رو بستن... خدا رو شکر که هنوز راه حلی برای رفع نفخ معده وجود داره و اون راه حل فیلتر نشده"
  • جبران... جمعه 16 بهمن 1388 20:11
    "چیزهایی هست که از دست رفتنشان را هیچ چیزی در دنیا نمی تواند جبران کند." لیدی ال
  • خیابان یک طرفه... پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 09:27
    "تنها راه شناخت یک نفر، دوست داشتن اوست بی هیچ امیدی" والتر بنیامین
  • زندگی... چهارشنبه 14 بهمن 1388 23:26
    "منطق بی شک سخت استوار است اما نمیتواند با انسانی مبارزه کند که میخواد زندگی کند." محاکمه فرانتس کافکا
  • پاییز... یکشنبه 11 بهمن 1388 22:43
    دارم توی آشپزخانه برای خودم آب میریزم، برادرم داره از محل کار جدیدش به پدرم میگه، پدرم در مورد رئیسش میپرسه، برادرم میگه مهندس مکانیک، پدرم با لحنی سرشار از تحقیر میپرسه: دانشگاه آزادیه؟؟!!! لبخند میزنم... --------------------------------------------------------------------------------------------- دلم گرفته از این...
  • چه سبک بود پاییز... چهارشنبه 7 بهمن 1388 10:58
    نمیدانم واسه تو هم همینقدر سخته که واسه منه؟ نمیدانم اصلا تو هم به من فکر میکنی؟ نمیدانم، نمیدانم هر لحظه ای که میگذره به تو فکر میکنم، چه آرزوهایی، چه رویاهایی دعا دعا میکنم که اون اتفاق نمی افتاد نمیدانم شاید بشه بخشید ولی نمیشه فراموش کرد، نمیشه... هم دلم واست تنگ شده، هم از دستت عصبانیم...
  • روزنامه... دوشنبه 5 بهمن 1388 20:48
    داشت یکی از مطالب روزنامه ی صبح رو برام میخوند. ناخودآگاه گفتم: چه فرمان ایزد، چه فرمان شاه
  • قدم زدن... چهارشنبه 30 دی 1388 23:32
  • جریان... چهارشنبه 30 دی 1388 18:38
    میدونی، بعد از به اتفاق، چه خوب و چه بد، آدم میره تو شوک. این اصل واسه اتفاقات بد بیشتر هم هست چون هی فکر میکنی اگه این میشد فلان میشد و الخ... دیروز اتفاقی افتاد، یکی میگه خوب یکی میگه بد، در هر حالتی از اون شوک آوراش بود اونم از نوع شدید دیشبم به فکر و خیال گذشت که لازم بود. ولی هر چیزی هم که بشه اون جریان زندگی...
  • فقط همین... سه‌شنبه 29 دی 1388 19:28
  • ساز... یکشنبه 27 دی 1388 23:05
    تو شرایط بدی هستم، عکس بالا نشانه ای از مغز من هست، هیچ راه بازی نداره... این روزها و این ساعت ها، تنها شانه ای که برای هم دردیه من بیتابی میکنه پیانوم هست. پیانو مثل یه دختر ناز میمونه که اگه باهاش بد رفتار کنی باهات قهر میکنه، بهش بگی بالا چشت ابرو ست دیگه با هزار تا قول و قرار هم باهات را نمیاد. پیانو نیاز به توجه...
  • حذف شد... جمعه 18 دی 1388 00:19
    متنی سیاسی نوشته بودم، اعصابم خرد شد حذفش کردم. 12 مرد خشمگین سیدنی لومت رو با دوبله فارسی ببینید... پیداش کردید به منم بدید...
  • قالب... پنج‌شنبه 10 دی 1388 22:41
    قالب رو عوض کردم، به نظر خودم که بدک نشد...
  • تاریخ... چهارشنبه 9 دی 1388 21:28
    میگن تاریخ تکرار میشه...نمیدانم! این روزها دارم چرند و پرند دهخدا را میخوانم... عجیب شبیه روزگار ماست، روزگاری که روسیه ها کشور رو غصب کرده بودند... روزگاری که یه مشت فتنه گر و آشوب طلب که از بیگانگان پول میگرفتند کشور رو به هرج و مرج کشاندند... روزگاری که یکی از همین آشوب طلب ها بزرگترین لغت نامه زبان پارسی رو تهیه...
  • بلاتکلیفی... جمعه 4 دی 1388 23:55
    این که آدم ندونه چی میشه و هی صبر کنه، هی صبر کنه... اعصابم خراب میشه
  • دلشدگان... سه‌شنبه 24 آذر 1388 22:38
    بچه که بودیم و پدر بزرگمان هنوز کنارمان بود، بهش میگفتم باباجون این چیزها چیه گوش میدی؟ یه کلکسیون کامل از کاست های شجریان داشت و وقتی گوش میداد سکوت میکرد و به یه جا خیره میشد... ما میگفتم بابا بلک کتس گوش بده، اندی گوش بده، میخندید، میگفت من با همین خوبم! چی بگم، خر بودیم، خرررررر حالا من جاشو گرفتم، تنها چیزی که...
  • در به دری... دوشنبه 16 آذر 1388 11:24
    واسه پول در آوردن باید کار داشته باشی، واسه اینکه تو این مملکت بتوانی کار درست و حسابی داشته باشی باید کارت پایان خدمت داشته باشی، واسه اینکه کارت داشته باشی باید ۸ ماه منتظر بشی تا نوبت اعزامت بشه و تازه ۲ سالت شروع میشه، یعنی یه چیزی در حدود ۳ سال بیکاری. مثل الان من، هر جا میریم واسه مصاحبه، قبول هم میشیم ها ولی تا...
  • هنر انگشتان... شنبه 7 آذر 1388 22:47
    میدونی! وقتی یه آهنگ خب میشه که وقتی دستات میره روش از طرف تو حرف دلت رو بزنه... هیچ وقته هیچ وقت سعی نکن از رو نت بزنی، همیشه بزار دلت بزنه...