-
ستم...
پنجشنبه 28 آبان 1388 10:41
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
-
اتهام...
یکشنبه 10 آبان 1388 22:33
خداییش اصلا حق با حکومت، هرچی میگن راست! ولی الله وکیلی این اتهام بود به بهزاد نبوی زدید؟ اخلال در نظم ترافیک تهران! نه خداییش؟؟؟؟ جون من؟!!! پ.ن: فکرش رو بکن، مثلا وسط خیابان ماشینت پنچر میشه، باعث ترافیک میشی، بعد میان میبرنت دادگاه، چون اخلال در نظم ترافیک تهران! داشتی...
-
ما و سرمستی این پیروزی...
جمعه 8 آبان 1388 11:04
نوشته ی ۳ روز پیش خانم ثمینا رستگاری در اینجا خیلی به دل من نشست، کل مطلب را در زیر میتوانید بخوانید: امروز 5 آبان است؛ بسیاری از اصلاح طلبان در زندانند؛ از زید آبادی و عبدالله مومنی خبری نیست؛ بهزاد نبوی در بیمارستان زندانی است؛ قرار بازداشت قوچانی دوماه دیگر تمدید شده؛ دانشجویان بسیاری از تحصیل محروم شده اند و ما...
-
ورق...
چهارشنبه 22 مهر 1388 20:24
داشتم تاریخ وبلاگ رو ورق میزدم، چقدر جفنگیات نوشتما...
-
حاج کاظم...
پنجشنبه 16 مهر 1388 08:18
این مطلب به نظرم جالب آمد: حاج کاظم راضى به مردن هیچکس نیست به همین خاطر خشاب اسلحه را خالى مىکند و مىگوید خدا آن روز را نیاورد که بخواهم ماشه را به روى هموطن بچکانم. ...حاج کاظم بسیجى زمان جنگ است. از کسى طلبى ندارد و با مسافرکشى روزگار را سپرى مىکند او هرچه دارد با دیگران تقسیم مىکند خواه اسیر عراقى یا شاهد...
-
بی برنامگی...
سهشنبه 14 مهر 1388 23:40
اینکه آدم بی برنامه باشه، اینکه نشه آدم برنامه ی خودش رو اجرا کنه، وحشتناکه... چند روزیه سر درد های بدی گرفتم، کلافم، خسته ام خدایا خودت پشتم باش...
-
شهید زنده آزاد شد...
چهارشنبه 8 مهر 1388 21:48
-
شیخ...
چهارشنبه 1 مهر 1388 21:51
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پا بستی گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
-
آهنگ۰۰۰
سهشنبه 31 شهریور 1388 22:23
تو کامپیوتر خانگی ام یک فولدر دارم به نام آرام! یه سری موزیک فوق العاده همتی کردم و انتقالش دادم به لپ تاپم، شاید این آهنگ ها برای خیلی ها معنی و مفهومی نداشته باشه، اما واسه من یه دنیا خاطرست. خاطرات بیشماری که بعضی هاش تو این وبلاگ آمده و بعضی هاش هم تو ذهنم تداعی میشه. خلاصه دنیایی دارم من با این فولدر نازنین! اکثر...
-
موسیقی...
شنبه 21 شهریور 1388 23:26
این روزها،ساز و موسیقی، مرحم دردیست بر دل من و اون شاید کمی آرامش دهد...
-
وبلاگ...
دوشنبه 2 شهریور 1388 23:43
از سال ۸۱ شروع کردم به تک و تُک وبلاگ نوشتن و همانطور که از تاریخ سمت راست وبلاگم مشخصه از آبان ۸۳ به صورت منظم این کار رو انجام میدم. شایدم بیشترین وقتم رو تو اینترنت تو وبلاگ ها هستم، البته اکثرا وبلاگ های خارجی چون آموزش های خوبی دارند. اتفاقه جالبی دیروز افتاد که کلی من رو به فکر فرو برد، انسان نازنینی رو بدون...
-
برنامه...
شنبه 31 مرداد 1388 23:18
بدم میاد از آدم هایی که دقیقه ۹۰ برنامه آدم رو با تمام پرویی و طلب کاری بهم میزنند...
-
ناامید...
شنبه 24 مرداد 1388 22:33
داغون هستیم
-
ما بیشماریم...
دوشنبه 5 مرداد 1388 23:42
واقعیت این است: ما بیشماریم...
-
۱۸ تیر...
شنبه 20 تیر 1388 21:14
نمیدانم پست زیر را خوانده اید یا نه! دوست من بعد از 4 روز بازداشت، زنده از قتلگاه بیرون آمد، فقط میشه گفت زنده، به قدری کتکش زده بودند که نمیتوانست حرف بزند، ۲بار برده بودنشان تو حیاط و طناب انداخته بودند گردنشان و گفته بودند میخواهیم اعدمتان کنیم، عجب حکومت عدلی... به هر حال، دوستم بعد از یک هفته حالش بهتر شد و با...
-
بی خوابی...
یکشنبه 7 تیر 1388 00:21
یکشنبه عصری بود که زنگ زد به موبایلم، شماره نا آشنا بود و صدا آشنا، کوتاه و مختصر گفت به این شماره زنگ بزن... بعد از سلام و احوال پرسی گفت تظاهرات نمیری؟ گفتم ما دیروز رفتیم داشتیم شهید میشدیم برگشتیم، صداش رو کلفت کرد گفت آره پدر سگ ها چقدر میزدند، گفت خلاصه خواستی بری من پایتم، گفتم بچه بشین خانه میزنند لت و پارت...
-
در سوگ...
یکشنبه 31 خرداد 1388 09:52
در سوگ ندای عزیز که جانش را برای هدفش داد...
-
موفقیت...
پنجشنبه 21 خرداد 1388 21:20
شاید تا دو سال پیش، تنها هدف من این بود که لیسانسی بگیرم و جایی مشغول به کار بشم، شاید که چه عرض کنم، تنها هدفم این بود. تا اینکه ورود یه نازنینی زندگی من رو از این ور به اون ور کرد، یادش بخیر اون روز ها، چقدر بهم گفتند که این شور و شوق واسه روز های اول هست و این حرف ها... زندگی من دیگه فقط واسه خودمم نبود، یه نفر...
-
موج بی هدف...
چهارشنبه 20 خرداد 1388 23:33
آری، من این شب ها هم سن و سال های خود را دیدم که فریاد میزدند، حنجره پاره میکردند، شماره میدادند و میگرفتند و... اما براستی این همه داد و فریاد برای چه؟ آیا نظامی که از درون نشان داد در طول این 30 سال دزدان دریایی آنرا هدایت میکردند ارزش این فریاد ها را دارد؟ دوستان من، چقدر زود ما فراموش کردیم، خیلی زود..
-
کوهنوردی...
یکشنبه 3 خرداد 1388 00:27
اپیزود اول: یکی از علایق وافر من کوهنوردی هست، به نظر من کوهنوردی فوق العاده ست، تازگی ها هم که یک گروه پیدا کردم قرار ۴ روزه بریم کوه و اینها... اپیزود دوم: این دو هفته دیگه واقعا از این کمر درد کلافه شده بودم و دیگه با بدبختی رفتم هزاران عکس از پا و کمر و گوش و حلق بینی گرفتم... اپیزود سوم: امروز دکتر گفت زانوهات و...
-
به سوی...
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 22:26
خوب این کیبورد من فارسی نداره و من یک کمی نوشتن واسم سخته، با اینکه جای اکثر واژه ها رو بلدم ولی سخته دیگه. بگذریم... هفته پیش دفاع از پروژه داشتم که بچه ها گفتند به خاطر کنکور ارشد دانشگاه نیستیم و یک هفته بنداز عقب، خلاصه این هفته باید کم کم ۳ ساعت از پروژه ام دفاع کنم. با لطف خدا داره تمامی مسائلی که میخواهم درست...
-
توفق...
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388 00:03
جایی که تو این 3 ماه اجبارا زندگی میکنم دسترسی زیادی به اینترنت ندارم مگر اینکه برم کافی شاپ فوق العاده سرم شلوغ هست و کلا وقتم بسیار محدود شده. واقعا بعضی وقت ها خدا یه چیزایی به آدم نشون میده که اصلا قادر به بیانش نیستم. تمام کارا داره درست میشه فقط یک مشکلی هست امیدوارم حل شود. پ ن:اس ام اس زدی حالا چیکار میخواهی...
-
هدف...
شنبه 22 فروردین 1388 00:12
امروز آخرین قدم از اولین مرحله ی هدفم رو برداشتم...
-
نوروز...
پنجشنبه 29 اسفند 1387 23:15
این ماه زیاد نشد بنویسم، دلیلشم این بود که اکثرا درگیر مراسم و این حرف ها بودیم و کلا عید رو پیچوندیم. یه امشب با مادر رفتیم یه چند تا چیزه کوچیک گرفتیم و سفره امسال از سبزه مادر و سمنویه زاهدی خبری نیست، نه وقت شد نه دل و دماغش بود. کی میتونه باور کنه که اون دیگه پیش ما نیست، ما تا 8 فروردین عزاداریم و بعد از سال...
-
زندگی...
دوشنبه 5 اسفند 1387 22:34
امشب شب هفت بود. باورش سخته، البته اگه بشه باور کرد. زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...
-
سقوط...
دوشنبه 28 بهمن 1387 09:20
سقوط هواپیمای مسافربری اصفهان
-
خدا...
شنبه 26 بهمن 1387 22:28
نمیدانم خدا من رو دست انداخته یا داره بهم ثابت میکنه که میشه.
-
اعتماد...
دوشنبه 21 بهمن 1387 23:15
یک مشکلی تو زندگیم پیش آمده که به هر دری میزنم نمیتوانم حلش کنم یعنی از راه درست نمیتوانم حلش کنم و همه، راه های خلاف رو بهم نشون میدن. نمیخواهم، در هیچ صورتی راه خلاف نمیخواهم. خدایا، درستش کنم واسم، میدانی که خیلی برام مهمه خدایا، من به قولم عمل کردم، کاری هم که ازت خواستم واسم انجام دادی، این یکی هم درستش کنم بهت...
-
کیهان و خوانندگان...
پنجشنبه 3 بهمن 1387 22:42
ّ صندلی های اتوبوس های پرسرعت قسمت خواهران به گونه ای تعبیه شده که خانم ها به طرف آقایان می نشینند و ناخواسته زمینه برای نگاههای حرام فراهم می شود. این مشکل به راحتی قابل حل است ولی معلوم نیست مسئولین مربوطه چرا کوتاهی می کنند. خارج گود: خدا نشسته بود داشت آدم ها رو مرحله به مرحله درست میکرد، برای یک سری مغز میگذاشت،...
-
بدون شرح...
سهشنبه 1 بهمن 1387 17:23