.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

حرف دل علی...(رفاقت)

سلام چاکرم
(البته فقط روزبه که میتونه این سلام با لحن درست بخونه حالا....)
صاف وپوست کنده شروع کنم بگم رفاقت ما به چه شکلی و یا بهتر بگم به چه سستی شروع شد.(البته تاآخر رفاقت بخون میبینی این رفاقت سست به چه رفاقت محکم واصیلی تبدیل شد)
دوم دبیرستان بودم اول سال تحصیلی دو نفر دانش آموز جدید داشتیم .که یکی ازاونا همین داش روزبه ما بود. درباره نفر دوم هم شاید بعداُگفتم(منظورم اشکان آقا روزبه).
به هر حال مهر ماه رو به اتمام بود من رفیق فابی نداشتم که بعد از مدرسه با هم باشیم و روزبه هم تازه وارد .تو همون روزهای پایانی مهر بود که فهمیدم من و روزبه در۹۰٪ از مسیر همسفریم.این بود که تا اون سوار تاکسی شد منم رفتم کنارش نشستم . موقع پییاده شدن نمی دونم من کرایه اون دادم شاید اون حساب کرد؟!(راستی روز تو پول دادی یا من؟) به هر حال یه تیکه از مسیر اون حساب میکرد یه تیکه من.....  
الان بعد از ۵ سال که به پشت سرم نگاه میکنم میبینم به همین سادگی بهترین دوست عمرم رو پیدا کردم. البته به ظاهر رفاقتمون ساده وراحت شروع شده اما ساده حفظ نشده......
تا بعد 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی آقا چهارشنبه 13 آبان 1383 ساعت 20:43 http://nadaram

خیلی چرت نوشتم . یعنی به شدت هاااااااااا .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد