.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

در سوگ...

در سوگ ندای عزیز که جانش را برای هدفش داد...

موفقیت...

شاید تا دو سال پیش، تنها هدف من این بود که لیسانسی بگیرم و جایی مشغول به کار بشم، شاید که چه عرض کنم، تنها هدفم این بود.
تا اینکه ورود یه نازنینی زندگی من رو از این ور به اون ور کرد، یادش بخیر اون روز ها، چقدر بهم گفتند که این شور و شوق واسه روز های اول هست و این حرف ها...
زندگی من دیگه فقط واسه خودمم نبود، یه نفر دیگه هم توش بود که باید واسه اون هم تلاش میکردم.
زندگی میگذشت و به صورت کاملا اتفاقی با یه علم آشنا شدم و دیدم بهش علاقه دارم، بهش وارد شدم، آبان سال پیش نقطه شروع من بود و شروع یه هدف بسیار بسیار بلند مرتبه، بهم گفتند دور خودت میچرخی، وقتت رو بیهوده خرج میکنی و این حرف ها، ولی کو گوش شنوا....
من راهم رو رفتم و میرم، تا به هدفم برسم، هدفی که واسش همه کار میکنم...
دیروز نتیجه اولین مرحله رو پست واسم آورد، یکی از بهترین روز های زندگیم...


Dear R...
You Has Successfully Completed The Requirements To Be Recognized Az a .....


موج بی هدف...

آری، من این شب ها هم سن و سال های خود را دیدم که فریاد میزدند، حنجره پاره میکردند، شماره میدادند و میگرفتند و...

اما براستی این همه داد و فریاد برای چه؟

آیا نظامی که از درون نشان داد در طول این 30 سال دزدان دریایی آنرا هدایت میکردند ارزش این فریاد ها را دارد؟

دوستان من، چقدر زود ما فراموش کردیم، خیلی زود..

کوهنوردی...

اپیزود اول: یکی از علایق وافر من کوهنوردی هست، به نظر من کوهنوردی فوق العاده ست، تازگی ها هم که یک گروه پیدا کردم قرار ۴ روزه بریم کوه و اینها...

اپیزود دوم: این دو هفته دیگه واقعا از این کمر درد کلافه شده بودم و دیگه با بدبختی رفتم هزاران عکس از پا و کمر و گوش و حلق بینی گرفتم...

اپیزود سوم: امروز دکتر گفت زانوهات و مفاصلش شدیدا فرسایش پیدا کرده و برای همین میزنه به کمرت و دیگه نمیتوانی کوهنوردی کنی...

اپیزود آخر: ...