.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

سلام...

سلام... یه سلام روستایی ! 
میدونی چرا روستایی؟ آها من یه دائی دارم دندان پزشک و تو کارش خبره است و دو سه سالی است پزشک نمونه میشه .به هر حال برای تفریح واستراحت اطراف شهر محل سکونت  زمین کشاورزی و دامداری داره البته یه خونه هم درست کرده که در آنجا(در روستا) به شهرک دکتر معروفه.(آخر هفته با دائی عازم روستا شدم)
به خاطر رفاقت دائی با مردم روستا ما هر شب یه جا مهمون بودیم الان هم فصل تعطیلی کاره تا دیر وقت مردم بیدار هستند ودور هم جمع میشن واکثر عروسی ها الان سر میگیره.خلاصه آدم از اینکه در بین اوناست احساس خوبی داره .از تعارفات بی سر ته اینجا (شهری مثل تهران) خبری نیست وقتی میگن شام دور هم باشیم دیگه دلیلی نداره بهانه بیاری که قبول نکنی وبگی تا شما تشریف نیاری امکان نداره ما بییام و.....احتمالاٌ در مواقعی مرده های همو قسم بدیم(ارواح خاک ... باید شما بیای)واگه نیای دیگه نمیام.. .. خلاصه گفتن شام بیا مطمئنی که از ته قلب گفتن وبی چون وچرا راهی میشی.خلاصه آنقدر صادق بی ریا برخورد میکنن که فکر نمیکنی طرف مقابل رو فقط سی دقیقه است میشناسی....
 البته اینو بگم هر جایی خوب وبد داره ولی خوبهای آنجا به تمام معنا خوبن و  چهرههای منفور کم رنگ میشه.انگار که وجود ندارن.
برای همه آرزوی موفقیت دارم.     تا بعد             علی
نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد چهارشنبه 9 دی 1383 ساعت 14:24 http://shahr.blogsky.com

سلام!
از فضای وبلاگت خوشم اومد...گرم و صمیمی!
تهرانی ها که هفت خطن بابا..یکیش خودم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد