.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

تهران!

اول باید به داش روزبه بگم ایول برای این همه تایپی که کرده .(جزوه دانشجویی هم تایپ میکنی؟) چون من حوصله این همه تایپ فارسی ندارم.
من هم قبول دارم هیجا تهران نمیشه اما اینو میدونم شهر با شهر فرق میکنه. داش روزبه روستایی که تو خونش دیش ماهواره داره جلوی در خونش به جای خر و قاطر یا تراکتور سمند و پژو پارک میکنه و جوانها زمین چمن استاندارد دارن و ... (این توصیفات روستای نوشته شده در ۹/۱۰/۸۳ است) باید قبول کنی که پیشرفت کردن و نباید گناه یزدی ها را به پای همه بنویسی .
البته من نمیخواهم حرف خودم را توجیه کنم اما برای سفر و تفریح  خیلی جای خوبی است .منم برای زندگی نگفتم چون وقتی که آدم زندگی کنه تازه کلی از معایب به نظرش میاد .اما اگه جای بدی بود دایی من شش سال گذشته برای استراحت جای دیگری را انتخاب میکرد.
در مورد دانشجو هم نظر بدم بد نیست ! همه شما خودتون خوب میدونید بعضی دانشجوها جایی برای دفاع از خود نگذاشتن.البته همه اقشار جامعه خوب وبد داره اما همیشه دانشجو زیر ذره بین بوده . آدمی (دانشجو) که فردا چرخ صنعتی و فرهنگی و... جامعه اش را  به دوش خواهد داشت نباید سلامت روحی داشته باشه و.. ( نمیتونم شرح بدم خودت میدونی دیگه). تو هم نباید همه را به چشم خودت ببینی که اهل کثافت کاری و....نیستی . یه مثال ساده همین رفیق خودمون کیو تمام آرزو هاش تو ایران زمین خلاصه شده یا اشکان وضع بهتری نداشت . تازه اینا  جزء آدمهای سالم دور و برما بودن ....
خلاصه چاکریم           تا بعد
نظرات 2 + ارسال نظر
عسل شب بارانی دوشنبه 14 دی 1383 ساعت 13:29 http://rainynight.blogsky.com

سلام
موفق باشی .به ما هم سر بزن خوشحال می شیم.

باران سه‌شنبه 15 دی 1383 ساعت 18:17 http://htt

بهت لینک دادم به مزخزف ترین وضع. امیدوارم عصبانی نشی!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد