.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

معضلی به نام فرهنگ

علی جان مثل اینکه شما مطلب شهر من تهران را تو پست قبلی نخوندی چون اکثر جوابهایی که الان می خواهم بدم آنجا هست.
اینکه تو گفته تو یه روستا به جای خر و گاو،ملت سمند و ۲۰۶ سوار می شوند هیچ دلیلی بر پیشرفت نیست،تو که میگی همه جا رو نباید یزد شمرد قبول دارم چون تو یزد اصلا از این ماشین ها نیست،یا ماکسیما دارن یا پروتون و یا زانتیا
اگه قرار بود داشتن ماشین و پول دلیل بر پیشرفته بودن باشه که تهران الان باید کنار نیویورک و توکیو قرار بگیره.
اصلا من به این موضوع ها کار ندارم.
ببین اونجا که گفتی بعضی دانشجو ها جای دفاعی رو برای خود نگذاشتن من با تو موافقم ولی تا حالا فکر کردی چرا همین دانشجو ها به کثافت کشیده میشن،متن زیر برای پست قبلی هست:
من با این نظر تو هم مخالفم که میگی خوب های آنجا واقعا خوب هستند چون خودم با کلی از این آدم ها برخورد داشتم،همین آدم ها سره یه سری مسائل جزئی مثل راه رفتن دخترا با مانتو و یا ژل زدن پسرا و یا راه رفتن یه پسر با یه دوختر چنان داد و قال میکنند اون سرش ناپیدا.
یکی از مسائلی که باعث افزایش وحشتناک فساد بیین بچه های دانشجو تو شهرستان میشه همین نوع برخورد هاست.رابطه ای که می تواند خیلی سالم تو یه خیابان یا دانشگاه یا یک کافی شاپ ادامه پیدا کنه از ترس همین مردمان به اصطلاح مهربان به خانه ها کشیده میشه و خودت ادامه ماجرا رو می دانی...
خوب دیگه از این بحث الکی خارج شیم ما رو چه به اجتماع...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد