.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

بچه های...

پیشنهاد یکی از دوست های نزدیکم بود،گفتش اکثر دوستام مایلن با تو آشنا بشن.
بهش گفتم تو هم خودت می دونی،هم اون دوستات و هم من که ما اصلا گروه خونیمون به هم نمیخوره،ولی خوب یه تجربه تازه بود که می خواستم امتحان کنم.
دورادور با دوستاش آشنا بودم،همگی از این بچه پولدارهای تازه به دوران رسیده که فقط منتظر یه غریبه بودند تا ضایعش کنند حالا اگه کسی نبود خودشان رو ضایع میکردند.
اولین روز ملاقاتمون رو هیچ وقت فراموش نمیکنم،فکر کنم حدود 8 نفر بودیم که 6 نفر یه ور،دوستم مایل به طرف من و من هم یه ور دیگه.محل قرار یکی از کافی شاپ های ظفر بود.
بعد از سلام و احوال پرسی اولیه جنگ شروع شد،می دانستم جنگی تو کار است و من قرار قربانی این جنگ باشم و شاید بازیچه این جماعت بیکار،خودم رو کاملا آماده کرده بودم.
با اینکه ماشین در اختیارم بود ترجیح دادم به همراه دوستم پیاده بریم.
آنها:خوب آقا ....(منظور منم)شما ماشینتون چیه؟
من:اگه بخواهیم کلی بگیریم همین دو تا پا،ولی در مواقعی دوچرخه ای هم دارم!
می دانستم دارم آنها را به هدفشان میرسانم.
آنها:یعنی شما هیچ ماشینی زیر پات نیست،هیچ وقت ماشین نداشتی!
من:خوب ماشین پدر و مادر هست ولی خودم تا حالا ماشینی نداشتم.
آنها:آخه اصلا نمی خوره بچه فلان جا باشی و ماشین نداشته باشی؟!
- انشاالله ماشین هم میگیرم.
*کی ؟
- فکر کنم 8 سال دیگه.
*(خنده جماعت)
می دانستم دقیقا به هدفشان دسیدند و حالا نوبت له کردن من هست،منم دقیقا همین رو میخواستم!
*آره،من الان یه زانتیا نقره ای دارم همون که جلوی دره تا حالا هم 5 تومان خرجش کردم ولی دلم رو زده! می خواهم عوضش کنم!
- به سلامتی چی میگیری؟
* اگه بشه یه رونیز.
- مبارک باشه.
*آخه می دانی من با ماکسیما حال نمی کنم دوست دارم ماشینم 4*4 باشه.
- مبارک باشه.
*شما هم سعی کن یه ماشین بخری!
- چطور مگه ؟
* خوب الان نیازه، من که اگه یه روز ماشینم پیشم نباشه میمیرم،الان ماشین از نون شب واجب تره!
- تو همین تهران خودمان خیلی از افراد رو میشناسم که ماشین ندارند،من فکر نمیکنم ماشین تو این ترافیک تهران نیازه ضروری باشه؟
* ببین اون آدمها که میگی اصلا ارزش صحبت کردن رو ندارند،بابا آنها که اصلا آدم نیستند.
حالا دیگه مطمئن شده بودم این قشر تازه به دوران رسیده فقط خودشان رو قبول دارند،حالا آنها ضربشان رو زده بودند و من در وسط بازی شکست خوردم،دیگه نوبت من بود،باید یه حال اساسی از همشان میگرفتم،قربانی رو انتخاب کردم،جنگمان داشت ناعادلانه ولی به سود من که تو اقلیت بودم پیش میرفت.
- عزیز شما کارتان چیه؟
* کار؟میگه شما کار میکنی؟من خیلی هنر کنم درسم رو بخوانم تموم شه،بابام هست من برای چی کار کنم!
- آخه شما میگی ماشینم خوب برای خریدن ماشین باید پول باشه.درسته؟
* بله،خوب پول پدرم هست.
- آهان پس در حقیقت این ماشین پدره.درسته؟
* نه،برای خودم خریده!
- میدانم ولی تو عرف جامعه شئی برای فرد تلقی میشه که بابتش پول داده باشه و این پول رو خودت در آورده باشه.
* ای بابا،برو از جوانیت استفاده کن،فعلا باباهه هست!ولی جوانی میره و دیگه هم بر نمیگرده!
- پدر هم یه روز میره و اصلا بر نمیگرده(باورم نمیشد اینقدر راحت با خانواده شان توهین کنند،تقصیر خوده خانواده است که انها رو اینطوری بار آورده)
* سکوت جمع...
جنگ اول رو من بردم،از خوشحالی نمیدانستم چی کار کنم.تو هر ملاقاتی از این جنگها بود منم سعی میکردم هیچ وقت کم نیارم.
چیزی که در این مدت از بچه ها فهمیدم این بود که این جماعت مفت خور هیچ وقت لذت چیزی رو کامل نمیبرند چون همیشه میخواهند پوزه یکی رو بزنند.
هیچ وقت لذت یه نسکافه داغ توی سرمای زمستان کافه قنادی فرانسه رو نمیبرند،
هیچ وقت لذت یه شام که براش نیم ساعت صبر کردی اونم توی خیابان بعدش هم میای ولو میشی رو جدول و به ساندویچ توچال گاز میزنی نمیبرند!
هیچ وقت لذت یه کوه درست حسابی رو که وقتی میرسی ایستگاه 5 نای راه رفتن نداری و میری ولو میشه تو رستوران و تخم مرغهای تو ظرفهای 50 بار مصرف نپخته رو با چایی و خرما میخوری نمیبرند.
حتی دوستیهای این جماعت برای کل کل و پوز زنی هست و هیچ وقت عمیق نیست.
من که هیچ وقت حاضر نیستم چایی ایستگاه 5 رو با 1000 تا قهوه بدون روح این جماعت عوض کنم.
درسته پول خیلی چیزها رو حل میکنه ولی همه چیز آدم نیست مخصوصا اگه دست جماعتی ..... صفت بیفته!
افرادی هستند که پولشان از پارو بالا میره ولی اینقدر متواضع و خاکی هستند که آدم باورش نمیشه...

نظرات 3 + ارسال نظر
رزا دوشنبه 20 تیر 1384 ساعت 14:31 http://rosana.blogsky.com

یه لحظه هایی هست که پول هم به دردت نمیخوره...حیف...

لادن جمعه 7 مرداد 1384 ساعت 11:56

سلام........حال شما خوبه؟این آخری رو زدی تو هدف......
اون زندگی که توش پول حرف اول رو بزنه به درد آشغال هم نمیخوره....نمی گم پول نباشه زندگی لنگ می شه ولی لیاقت یه طرف همه چیز دیگه هم طرف دیگه......عالی بود...
فعلآ .....

وب نگار جمعه 1 مهر 1384 ساعت 01:47 http://www.weblognameh.blogsky.com

سکه و پول و اسکناس
چاره کار آدماس
خونت کجاست ماشینت چیه
فهم و شعور باد هواست .


این بخشی از آهنگ اسکناس کار شاهکار بینش پژوه است .
به هر حال این ها محصول این حکومت کثیفند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد