.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

یه ذره غر زده بودم روزبه گفت پریده! بهتر اشکالی نداره!

 

 

مشغول امتحانام. یه ذره سرم خلوت بشه درست و حسابی می نویسم!

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 20:32 http://pws.blogsky.com

شب است و گیتی غرق در سیاهی شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند و از دل شبهای زمستان سرد ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ، شب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . .
سلام مهربون ، زیبا می نویسی... با فکری زیباتر... با دیدی متفاوت از بقیه.
از اینکه خواننده وبلاگت هستم بسیار خوشحالم.
من هم آپ کردم به منم سربزنید
موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 دی 1384 ساعت 08:57

وسط نوشتت چرا خالیست؟
مجبور که نیستی حتما بنویسی.

آها خوب چرا یه جورایی مجبورم! و من از خالی بودن متن به عنوان یه فاصله برای تغییر موضوع استفاده می کنم. بارم ممنون. سعی می کنم بهتر بنویسم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد