.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

روزی در تهران...

امروز صبح که ساعت 8.5 از خواب بیدار شدم( چه سحر خیز) دیدم 4 تا sms دارم، دوباره گفتم این دوستای ما دیشب بیکار شدند شروع کردند به بازی،تا ساعت 9 بازشان نکردم و 9 رفتم سراغشان.
1)سلام، خوبی!2)خوابی؟ پاشو دیگه! 3)تو آمدی صدات در نمیاد 4) می خواهم ببینمت.
وای همه sms ها از رها بود،(بعضی موقع ها با خودم میگم این سیم کارت من آخرش از دست من می پوکه)
زنگ زدم به موبایلش.
سلام رها، خوبی؟
* سلام خرناس تو باز آمدی تهران صدات در نیامد؟
ممنون، منم خوبم، کلاغه خبرها رو میرسونه که.
* حالا بلبل زبونی نکن، پاشو بیا شرکت کارت دارم.
باشه، امروز که نه ولی تا آخر هفته میام.
* باشه، پس تا 10 اینجا باش،بای (تق)
الو،دوباره زنگ زدم به موبایلش،جواب نداد،5 بار دیگه هم سعی کردم،نه خیر جواب نمیده، راستش حال و حوصله نداشتم ولی بعدش گفتم بهتر از اینکه خانه بمانم و غرغرهای خانم مادر و قهر و آشتی هاشو تحمل کنم، این خانم مادر من رو داره میکشه، هر دفعه که یک چیزی میفهمه باهام قهر میکنه، خدا این 3 هفته رو به خیر کنه.
رفتم لادن شیرینی خریدم و بعدشم رفتم انقلاب، زنگ زدم ،آبدارچی آمد در رو باز کرد منم گفتم با خانم رها کار دارم، خود رها آمد، بدون هیچ سلام و علیکی گفت برو تو دفترم تا بیام، خلاصه کلی تحویلم گرفت!
بعد 15 دقیقه آمد،گفت چیه دیگه از ما خوشت نمیاد، وقتی کارت به ما می افتد تازه یادت میاد( راست میگفت!)، جعبه شیرینی رو دید و گفت به به پس کاره انتقالیت درست شده، تازه وقت کردم حرف بزنم، گفتم نه بابا یه کارایی خودم کردم که درست نشه.
1 ساعتی در مورد کار و کارهای جدید صحبت کردیم، خوشبختانه داره کارشان میگیره و این خیلی خوبه چون به موقعیت شغلی من در آینده کمک میکنه در حقیقت شغل من تو دست رهاست.
بعد از این 1 ساعت شروع کرد صحبت کردن، خوبی که رها داره اینکه  بر عکس خیلی ها بیرون گود نمیشینه بگه لنگش کن،قشنگ به حرف آدم گوش میده آگه ببینه ضرر داره میگه خودت رو بکش کنار و اگه ببینه ریسک داره کلی تشویقت میکنه، این دفعه خیلی از دستم ناراحت بود،اول از همه گفت تو غلط میکنی دیگه واحد بیشتر از 17 تا برداری، میگفت داری دوستات رو میگذاری کنار، گفتم به خدا اینطوری نیست الان تنهایی رو خیلی دوست دارم، بهم گفت دوست ندارم اینطوری باشی.کلی باهام حرف زد و نصیحتم کرد، به قول خودش اون 2 تا پیراهن بیشتر از من پاره کرده.( تمام حرف هاش مثل همیشه درست و منطقی بود،شاید رها یکی از افرادی باشه که من خیلی به حرفاش عمل میکنم)
بعضی موقع ها با خودم میگم من چرا اینها را اینجا مینویسم،ولی بعدش میگم که یادت بمونه یکی مثل رها است که دوستت داره، یکی که یک کارهایی برات کرد که خودت اصلا برای کسی نمیکنی، یکی که آینده تو براش مهمه!
رها برای قبولی من تو دانشگاه چه سال اول و چه دوم خیلی تلاش کرد و به خیلی ها رو انداخت کاری که من متاسفانه برای خود رها هم شک دارم انجام بدم.
حالا هم،هم از نظر درسی بهم خیلی کمک میکنه و هم از نظر رفتاری
ساعت 1.5 که از شرکت آمدم بیرون ذهنم خیلی آروم شده بود،
 دوباره همه چیزم رو برای رها گفته بود، اون تنها کسی که میدانه من تو این 3 سال چه کارهایی که نکردم!
نتیجه گری دوستانه: می خواهم عوض شم،می خواهم دوستای قدیمی رو بگذارم کنار و با جدید ها بیشتر باشم.
نتیجه گیری عاقلانه: باید به حرف های رها گوش کنم، مطمئن هستم ضرر نمیکنم.
نتیجه گری سیاسی: امروز خیلی ساده رفتیم شورای امنیت، چه جالب میشد اینقدر ساده هم هی میرفتیم جام جهانی، اینها دارن چی کار میکنند خدا میداند فقط نمیدانم چرا اینقدر از مردم مایه میگذارند!
نتیجه گیری درسی: اصولا بچه های فنی مهندسی خیلی با جمله نتیجه میشود که ==> سرو کار دارند، نتیجه کلی که شما میگیرید اینکه من عوض میشم زیاد تا( به شماهاچه ) و شماها هم عوض خواهید شد( به من چه).
نتیجه گیری کلی : نداره، گشتم نبود نگردید نیست...
نظرات 2 + ارسال نظر
کیمیانت یکشنبه 16 بهمن 1384 ساعت 00:36 http://kimiyanet.blogfa.com

دوست گرامی : با تشکر از وبلاگ خوبت .
اگر به کارت اینترنت احتیاج داشتی یک سری هم به ما بزن ! با یکبار امتحان ، همیشه کیمیانت را انتخاب میکنید.
لذت اتصال پرسرعت56K، ارزان، بدون اشغال ، با پشتیبانی 24 ساعته و امکان فعال سازی VPN را تجربه کنید. با سرویس VPN برای همیشه از شر فیلتر راحت شوید.

مهدی چهارشنبه 19 بهمن 1384 ساعت 09:06 http://lastword.blogsky.com

مو فق باشی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد