.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

بدبختی...

دیگه موندم چه کنم؟ من چه مرگم شده، کسی می تواند بهم کمک کنه؟
چرا دیگه از تنهاییم لذت نمی برم؟ چرا؟
شاید به خاطر تمام اتفاقاتی باشه که تو این 2 ماه افتاده، خیلی کم تنها بودم، یا تهران پیش خانواده و یا پیش دوستان و فامیل، الان دارم تازه طعم تنهایی رو حس میکنم و اصلا لذتی نمی برم. خیلی سختی کشیدم تا توانستم از تنهاییم لذت ببرم و خوب تقریبا هیچ شخصی نتوانست این لذت رو به من بده، وای، نه، یعنی باید دوباره تمام اون مراحل رو بگذرانم؟
دوستی میگفت تو تنها هستی ولی نیاز نداری که کسی تنهاییت رو پر کنه!
الان هم آنقدر دور و برم آدم هست که تنهایی رو اصلا حس نکنم ولی هیچ کدام اون حس قشنگ رو بهم نمی دهند، نمیدانم شاید من خل شدم.
اخلاقم بد شده، خیلی بد.
امید، حامد و مهسا هیچکدام نتوانستد بهم کمک کنند.
آخه می دانید بدبختی چیه؟ اینکه تا دوباره بخواهم به اون حس برسم باید بارو بندیلم رو جمع کنم و برگردم تهران.
زندگیم به حالت روز مره گی در آمده، درس، کار خانه  و کار، دوباره از نو.
یادش بخیر به یکی گفته بودم خشبختی در همین لحظات هست و نه در آینده پس این لحظات رو از دست نده، اون موقع کاملا به این موضوع اعتقاد داشتم چون از ثانیه ثانیه زندگیم با همه دعواهاش و بدبختی هاش لذت می بردم ولی الان...
مهسا امروز تو دانشگاه بهم زنگ زده، خوشحال بود، دلم نمی خواست حس منفی خودم رو به اون هم بدهم، 40 دقیقه ای داشت فک میزد، هی میگفت تو هم یک چیزی بگو و من همش می گفتم بگو گوش می دهم، میدانستم اگه چیزی بگم یه دلخوری پیش میاد، 15 دقیقه آخر با اینکه داشتیم می خندیدیم دعوایمان شد، یعنی همه حرف های خودمان رو با خنده میگفتیم و بیشتر من، چون اصلا حال و حوصله اش را نداشتم و هی میگفتم قطع کن و نمیکرد، هرچی متلک می توانستم نثارش کردم و خانم تازه فهمید امروز از اون روزهای مزخرف من هست که نباید کاری با کارم داشته باشه.
هی...چرا بعضی موقع ها به حریم دوستی هم احترام نمی گذاریم؟
هی خدا با تو هستم، کمک میکنی؟ نه! چرا؟
شاید این هم تجربه ای دیگر در این ضمینه باشه، آره شاید همین باشه، آره، حتما همینه، دوباره باید تلاشم رو بکنم.
داخل گود: دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد.
خارج گود: هی... آدما، یا نظر میدید همین جا بدهید یا ندید، دوست دارم نظراتتان رو هم داشته باشم، پس خواهشا نظرات خودتان رو در آفلاین ندین، ممنون.
پ ن: خیلی احمقانه است، همه دوست دارند تنهاییشان رو پر کنند و من دوست دارم تنها باشم...


ای آدما، به خدا من اونی نیستم که شماها فکر میکنید، بابا منم یکی هستم مثل خود شما، اینه خوده خود شما، اصلا چیز بالاتری ندارم، من خودم دارم تو اون قهقراها طی میکنم، آخه من کیم که دعا کنم، هان؟
هیچ وقت نمی خواستم از کسی کمک بگیرم، همیشه مشکلاتم رو ریختم تو خودم و خودم حلش کردم شاید به خاطر این غرور لعنتی باشه ولی همیشه همین طوری بودم.
امشب از اون شبها است که از خودم شدیدا متنفرم!
نظرات 2 + ارسال نظر
لگولاس پنج‌شنبه 24 فروردین 1385 ساعت 12:05

با خودم فکر کردم توی این همه آدم جور واجور اطرافت من کجا هستم؟ (نه اینکه جواب بدی ها .نه برای دل خودم)بالاخره بعد از یک عمر رفاقت .
از صمیم قلب میگم: توی زندگی ام و ذهنم رفیقی (برادری) به نام روزبه جاری است.ودر هر لحظه ی عمرم با منه....

ملقب به عسل پنج‌شنبه 24 فروردین 1385 ساعت 19:08 http://30in.persianblog.com

های مرد شاپرکی اسبق !

من می خواستم یه سوال کنم که این مهسا جان قطعا اینجا رو نمی خوونن فعلا ، نه ؟؟؟
خب به این موضوع هم فک کن که ممکنه یهو بخوونن !!!! آدم که کف دستشو بو نکرده !

میدونم !!!! انقدر این جمله لذت بخشه که آدم خودش دلش می خواد هی زنگ بزنه به خودش و بشنوه : دستگاه مورد نظر خاموش است !!!!!!

قبلا هم نوشته بودم ، بازم میگم : این حصار تنهایی رو اگه هر روز گنده تر کنی ، یهو چشم باز می کنی و میبینی که همه دنیا رو گرفته و توی کل دنیا ، خودتی و خودت ! حس خوبی نداره اون موقع ! نکن !

من ولی هر چی فکر می کنم یادم نمیاد که حس کرده باشم تو بالاتر از اونی هستی که هستی یا پایین تر ! تو احتمالا خودتی با یه سری خصوصیت که فعلا بهشون گیر دادی ... عین یه آدمی که چوب گرفته دستش و هی داره می کنه توو چشم خودش !!!!!

در ضمن اینکه زمینه درسته ، نه ضمینه !

من نظر دادم ! همین جا که دستور فرموده بودین !

مهسا اسم مستعار هست به پیشنهاد یکی از دوستان که گفت اسامی واقعی رو ننویس، مطمئن هستم نه حالا می خواند و نه بعدا لزومی داره بخواند چون بهش ربطی نداره در ضمن دروغی در موردش ننوشتم که ناراحت شه
ای آنقدر دوست دارم تو این دنیا خودم و خودم باشم، وای نه شاید این نباشه
نمیدانم
در ضمن معلوم تو حس نمیکنی من بالاترم یا پایین تر چون زندگی واقعی من با مجازی کلی فرق میکنه
ممنون از نظرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد