.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

سپاسگذاری...

چهارشنبه شب یک تماس تلفنی داشتم، من زنگ زده بودم، خستگی از صداش معلوم بود.
نمیدانم ولی چهارشنبه شب یکی از بهترین لحظات زندگیم بود، یک دوست قدیمی که من خیلی به حرف هاش گوش میکنم و قبلا باهاش آشنا شدین و نیازی به نام بردنش نیست، یک حرفی زد که واقعا دوست داشتم یکی بهم بزنه!
راستش از تمام شماها که خواننده ثابت این وبلاگ هستید چنین انتظاری رو داشتم، نمیدانم چرا هیچ وقت هیچ کدامتان نگفتید، شاید فکر کردید بهم بر میخوره!
وقتی اون حرف رو زدی و من با ناراحتی تکرار کردم، احساس کردم که پشیمان شدی، فرداش ازم معذرت خواهی کردی ولی باور کن نه بهم برخورد و نه ناراحت شدم.
واقعا به این 5 کلمه ای که گفتی نیاز داشتم.
ازت ممنونم، به خاطر حرفی که گفتی.
شاید تا آخر عمرم سپاسگذارت باشم...