.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

سفر...

مدت زیادی است که می خواهم با رنگ قرمز بنویسم: این وبلاگ رسما تعطیل است.
به همراه یک عکس ورود ممنوع!
شاید از 2 ماه پیش، آنچه که این هفته به اوج خود رسید، نمیدانم چرا این کار رو نمیکنم، شاید به خاطر اینکه علاقه ای زیاد به این وبلاگ دارم.
وبلاگی که با اتفاقی شروع شد و قاعدتا باید با پایان اون اتفاق، این وبلاگ نیز تعطیل میشد، قانونی که سعی میکنم بگذارم زیر پا.
تا حالا که دست و پا شکسته نقضش کردم، نمیدانم میتوانم کاملش کنم یا نه؟
به یک سفر فوری نیازمندم، به آرامشی فوری، چیزی به نام معجزه دریا، به تنهایی نیازدارم تا خودم رو پیدا کنم.
مسکن ها دیگر فایده ای ندارند.
سفر - دریا - تنهایی، سه گانه ای که در بهترین شرایط تا 2 ماه دیگر قابل دسترسی نیستند، حتی تک تکشان!
حتی نمی توانم در گوشه خاک خورده ذهنم موارد فوق را مجسم کنم، به نوعی خیال پردازی هم از ذهنم فرار کرده است.
در یک کلام، داغونم!
کارهایی رو انجام میدهم، نه از روی نیاز و نه از روی احتیاج، حتی فکر هم نمیکنم، یک چیزِ عادی شده است، میدانم باید این کار رو بکنم حالا چرا و برای چی، نمیدانم.
من به یک سفر نیازمندم...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد