.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

امروز...

ایتس ایتس، دوپس دوپس ............ ایتس ایتس.
Ok ,let's Go Baby
افتادم تو دور الکی خوش بودن.
امروز خیلی خوب بود، بعد از مدت ها یک روز برای خودم زندگی کردم.
داشتم به یک موضوع جالبی فکر میکردم که دوستای من...، ولش کن اصلا ارزش حرف زدن ندارند.
به قول تو همه با دوستاشون مشکل دارن.
پ ن: میخواهم برای خودم زندگی کنم.
خارج گود: یک مطلبی تو یک کتاب پیدا کردم حول و حوش 5 روز پیش، نرفتم جلو، گفتم این رو حتما باید برای تو بنویسم چون برای خودم فوق العاده جالب بود، یک طورایی داستانِ من و تو هست، اگه میرفتم جلو یادم میرفت بگم، سعی میکنم فردا شب بنویسم اگه خسته نبودم، امشب که جنازه ام!
502 صفحه هست، من تازه صفحه 13 هستم، دوست دارم سریعتر به آخرش برسم ببینم داستان خودمان چی میشه...