اینجا ساعت یک شب، منطقه جنگیه!
من تو خط آبی هستم، نه این وری نه اون وری.
بیشتر دوست دارم بخوابم ولی صدای خمپاره ها و ترکش ها نمیگذارند.
گوشی تو گوشم هست و دارم یک آهنگ بلند و رپ گوش میدم.
خسته شدم، امشب یک خبر بد هم شنیدم، کسی نیست باهاش چت کنم، یک مقداری کاماندوز بازی کردم.
تجربه نشان داده تا ساعت 2 شب منطقه جنگیه.
پ ن: کاشکی میفهمیدن من خوابم میاد خوف انگیز، فردا هم کلی کار دارم، کلا منم آدمم.
خارج گود: همزاد یکی از دوستان رو دیدم...