.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

خیابان یک طرفه...


"تنها راه شناخت یک نفر، دوست داشتن اوست بی هیچ امیدی"

والتر بنیامین

زندگی...


"منطق بی شک سخت استوار است اما نمیتواند با انسانی مبارزه کند که میخواد زندگی کند."
محاکمه فرانتس کافکا

پاییز...


دارم توی آشپزخانه برای خودم آب میریزم، برادرم داره از محل کار جدیدش به پدرم میگه، پدرم در مورد رئیسش میپرسه، برادرم میگه مهندس مکانیک، پدرم با لحنی سرشار از تحقیر میپرسه:

دانشگاه آزادیه؟؟!!!

لبخند میزنم...

---------------------------------------------------------------------------------------------

دلم گرفته از این هوا، سنگینه، نفسم بالا نمیاد، سخته

روز شماری میکنم برای توفیق اجباری، سخت میگذره، سخت

باور کن...

---------------------------------------------------------------------------------------------

بازم مثل همیشه همدم من پاییز هست و پیانو، حسم رو از ته وجودم فریاد میزنه

نمیدانم راهی که میرم درسته یا نه...

چه سبک بود پاییز...

نمیدانم واسه تو هم همینقدر سخته که واسه منه؟

نمیدانم اصلا تو هم به من فکر میکنی؟

نمیدانم، نمیدانم

هر لحظه ای که میگذره به تو فکر میکنم، چه آرزوهایی، چه رویاهایی

دعا دعا میکنم که اون اتفاق نمی افتاد

نمیدانم شاید بشه بخشید ولی نمیشه فراموش کرد، نمیشه...

هم دلم واست تنگ شده، هم از دستت عصبانیم...

روزنامه...

داشت یکی از مطالب روزنامه ی صبح رو برام میخوند.

ناخودآگاه گفتم:


چه فرمان ایزد، چه فرمان شاه