یه سری کلمات تو ذهنم هست، که فقط کافیه یه روز یه جا ببینمشان یا یکی بگه
کل روزم خراب میشه
اون کلمه واسه من هزارتا تصویر ذهنی مخرب تولید میکنه...
بعد یکی داد میزنه از تو سرویس " مانع "و بیرونیه اگه خیلی زبون باز باشه میگه : " کمک تیر انداز با چشم و انگشت بازدید کند ! "
بعد یکی داد میزنه از تو سرویس " مانع "
و بیرونیه اگه خیلی زبون باز باشه میگه : " کمک تیر انداز با چشم و انگشت بازدید کند ! "