.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

شتر معروف و این حرف ها...

مرگ، همون شتر که قراره در خانه همه بیاد یه زمانی.

حقیقتش فکر کنم، یه دوسالیه تاخیر داره واسه من، خوب شتر جان دقت کن با این کمبود منابع، هوا،اکسیژن و غذا که مفت نیست هدر بدیم.

القصه، دیشب داشتم فکر میکردم که بهترین حالت چیه.

عرض بشه که مرگ تو خواب را دوست دارم، یک سکته ای، ایست قلبی چیزی، توی تصادف و این ها و یا بیماری رو نه، چون می ترسم شدید.

دوست ندارم بعد از رفتن به دیار اون وری، ردی و نشونی ازم بمونه، عکسام رو بندازید دور، و کلاً فراموشم کنید، نه خانی آمده نه خانی رفته.

توی آمریکا، سوزاندن جنازه مرسوم است، من رو نسوزونید، نمی خوام تبدیل به سماق شم، ترجیح میدهم داخل کفن باشم تا حداقل یه سودی واسه خاک و اینها داشته باشم.

روی قبرم فقط بنویسید فلان فلانی، همین! البته اگر هم قبری نبود خیالی نیست.

در مورد حساب کتاب اون دنیا، حقیقتش زیاد بهش فکر نکردم، یعنی کلاً هنوز خودم نمیدانم جریان چیه، طبق معیار کتاب های دینی، من در آخر جهنم منزلی دارم آتشین، ولی طبق معیار های خودم، فکر نمی کنم زیاد اوضام خراب باشه.

همیشه سعی کردم تو زندگیم آدم باشم و به کسی صدمه ای نزنم، که فکر میکنم اینطوری بودم.

ننویسید جوان ناکام، ناکام نبودم، به آرزوهام رسیده بودم و خیلی هم خوش کام بودم.

حجله و این ها هم که دیگه جوات شده.

فکر کنم نیازی به گفتن نباشه که مراسم گرفتن و اینها هم کلاً ممنوع، پولش رو برید عشق و صفا.

نه نوحه خوان بیارید که باعث غم و اندوه بیشتر بشه، نه قاری.

اگه خواستید روحم را شاد کنید، مثنوی افشاری شجریان و ربنای استاد را موقع خاک سپاری بگذارید، آی حال میکنم، آی حال میکنم، به روحم قسم.

توی خانه هم میتوانید تمامی آثار شجریان، بنان و کلاسیک پیانوی ایرانی را بگذارید.

کلاً دوست ندارم مراسمی گرفته بشه و یادی ازم بشه، تلاش کنید در پاک کردنم از خاطرات.

تنها آرزوم و خواسته ای که دارم اینه که پیانوم رو به کسی اهدا کنید که قدرش رو بدونه، کسی که باهاش آثار موسیقی ایرانی رو بزنه و روح آدمیزاد رو به پرواز در بیار، یک سال یک دفعه کوکش کنید و مطمئن شید ازش استفاده میشه.


پ ن: مطالب بالا، گذشته از شوخی به نوعی حقیقت است برای زمانیکه دست من از این دنیا کوتاه است، غیر از علی، کس دیگری از من شناخت حقیقی نداره، میگن کار از محکم کاری عیب نمیکنه، گفتم هم بگم خیالم راحت شه، هم اینکه شاید در سال های بعد رجوع کردم به اینجا و ببینم چه نظری داشتم...