.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

فانتزی های من...

خیالپردازی و داشتن یه فانتزی، همیشه تو زندگیم مهم بوده.

اینکه شب ها توی تخت خواب خودم را یه فضانورد حس میکنم که بدون جاذبه پر میکشه، یا اون زمانها که تهران بودم و خسته و داغون مثل بقیه مردم شهر سوار مترو و اتوبوس میشدم، خودم را هری پاتر فرض میکردم که با یه جادو و عصای جادوگریش همه رو به رقص وا میداشت.

کلاً تصورات من نقشی انکار نشدنی تو زندگیم داشت تا اینکه کم کم حتی فکر به این فانتزی ها هم برایم حسرت شد.

حسرت روزی که بتونی با کسی که ارزش داره باشی، حسرت یه رستوران خوب، حسرت یه روز خوب.

مطمئناً هم من عوض شدم هم شرایط، دیگر قدرت مالی آنقدری نیست که بشه ماهی یکبار رفت رستوران غذا خورد، دیگه حس و حال وجود کس دیگری هم نیست.

خواستم بگم اگر شما هنوز این فانتزی ها رو دارید، دودستی بهش بچسبید و ولش نکنید، که نعمتیه.

نظرات 3 + ارسال نظر
رز دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت 11:34

قالب نو مبارک:)

ممنون

الی چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 14:41

از وبلاگت خوشم اومد بهت سر میزنم

خوشحال میشیم

رها یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 21:50 http://fair-eng.blogsky.com

فانتزی بیرون غذا خوردن؟!!
نه فانتزی ما از این خرفا گذشته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد