.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

دو زندگی...

زندگی دومی: با دوستم چ، سوار ماشین داریم از جایی بر میگردیم، یه ویلا مانند تو جایی مثل شمال ایران.

یه مقدار جلوتر، پیاده شدم، به کنج خیابان که توسط پله و مغازه ایجاد شده خیره شدم، یه کرکس خاکستری، بزرگ، اندازه آدم، پشتش به دیواره، گیر افتاده، روبروش دوتا کرکس سیاه، سیاه مثل ظلمات شب، دارن یواش یواش بهش نزدیک میشن.

کرکس طعمه بالاهاش رو حلقه میکنه دور کله اش، کله اش غیب میشه، وقتی بال هاش رو جمع میکنه، کله اش تبدیل شده به سر عقاب، دو تا کرکس سیاه میترسند، یکم عقب میشینند.

من همینطوری دارم نگاه میکنم، حالا شکارچی ها شدند پنج یا شیش تا، مهاجم ها بالهاشون مثل ادوارد دست قیچی، قیچیه، کرکس خاکستری باز برگشته به کله ی کرکسیش، چند بار تلاش میکنه تا با کله عقاب شکارچی ها رو بترسونه، نمی تونه!

یکی از شکارچی ها که به نظر میاد رهبر گروه باشه، بلند بلند میخنده، از تو چشاش برق برتری رو میخوانم، داره به طعمه با چشاش میگه لذت میبرم ترس رو تو چشات میبنم، کرکس سیاه ها قیچی ها شان رو میزنند به هم.

تو شوکم، برمیگردم پشتم و اطرافم رو نگاه میکنم، کل شهر آمدن تماشا، تماشای شکارچی و طعمه.

بچه گربه ی سیاهی میدوه سمتم و از کنارم رد میشه، یکی دیگه از دوستام میگه آب دهنت رو قورت بده، میگم چرا، میگه این که گربه آمد سمتت شگون نداره، به شکارچی ها اشاره میکنم میگم اینها چین؟ میگه مگس...


زندگی اولی: بیاد ندارم اهل خواب دیدن بوده باشم، اگر هم میدیدم همان اتفاقات روزمره بوده، فیلم جنایی میدیدم، شب میشدم پلیس تو خواب، دو هفته است خواب شده زندگی دومم، عین یه سریال که هر شب ادامه داره و منم شخصیت هستم توش، جالب تر اینکه کامل یادم میمونه و این خواب ها هم اکثر هیچ ربطی به روزمره ندارند و کاملاً مثل خواب بالا معنی دارند، من اینطوری فکر میکنم با اینکه معنی هیچ کدامشان رو نمیدانم...

نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا یکشنبه 23 تیر 1392 ساعت 09:33

حقیقتا خیلی نفهمیدیی چی گفتی
اما پست قبلی راجع به سگ جالب بود من هم دوست دارم اما با سگ هزار تا مشکل دارم

علیرضا یکشنبه 23 تیر 1392 ساعت 09:34

خط اول اشتباه تایپی بود ؛ خیلی نفهمیدم چی گفتی

مرجان . در جستجوی خویشتن . یکشنبه 23 تیر 1392 ساعت 11:46

سلطان غم مادر
سلطان خواب دیدن مرجان
یادم نمیاد آخرین باری که خوابیدم و خواب ندیدم کِی بود...
ولی شمام کمتر راز بقا ببین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد