.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

میدان...

پایین ساختمان محل کار، یه محوطه باز است با یه خروار میز و صندلی که اگه هوا خوب باشه موقع نهار کارمند ها میریزند بیرون.

درست روبروی ساختمان ما، ساختمان حمایت از بی خانمان ها وجود داره، بی خانمان هایی که روی صندلی ها نشستند تا در باز شود و لقمه نانی گیرشان بیاید.

هر روز به این قضیه فکر میکنم، که فاصله ما دو گروه با هم از 5 قدم هم تجاوز نمیکند، اما دغدغه هامون شاید از زمین تا آسمان.

با خودم میگم فرق این بابا با من چیه، اینکه من فلان کردم و بهمان کردم که به اینجا رسیدم و اون نکرده یه چرندی هست که من کاملاً بهش ایمان دارم.

شانس با گروه ما بوده و با اون گروه نبوده، شانس با ما بوده که الان دغدغه مان این باشه که آخر هفته چه جفتکی بندازیم و یه گروه دیگه توی سوریه و سودان و مصر و عراق و افغانستان و ... به این فکر کنند که تا آخر هفته چه شکلی زنده بمونند.

بعدش به خودم میگم اگه خدایی وجود داره چرا عدالتش اینقدر تخیله، بابا خوب زورمان نمیرسه، چرا کمک مردمی که بهت نیاز دارند نمیکنی، آدم ها دوست دارند زندگی کنند، همچین مثل آب خوردن تو یه روز تو یه میدون دو هزارنفر میمیرند.

بعد با خودم میگم خدا کشکه، بعدش باز با خودم فکر میکنم اگر خدا کشکه چرا دل آدم بعضی وقت ها حسش میکنه.

آخرش دیوونه میشم و ول میکنم این فکر کردن و تا فردا صبح که دوباره آدم های توی محوطه باز رو ببینم.

با خودم فکر میکنم مثلا اونی که نشسته داره ما رو نگاه میکنه تو دلش حسرت میخوره؟ میگه چرا من نباید جای اینها باشم؟ واسه خودش خیال بافی میکنه؟

مطمئنم که میکنه، از چشاش آدم میخونه...

چشم آدم ها دروغ نمیگه...

نظرات 2 + ارسال نظر
admin جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 09:24 http://er2re.ir

با سلام
دوست عزیز وب خوبی داری
اگر با تبادل لینک موافقی وبمو با
عنوان:سایت سرگرمی و تفریحی هما
لینک کن و بهم خبر بده با چه عنوانی لینکت کنم

sajjadno1 جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 09:37 http://www.forum.no1-phone.ir

سلام وبلاگ قشنگی دارین..
ممنون میشم به انجمنم سری بزنید و توش عضو شین http://www.forum.no1-phone.ir
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد