فیلم زیاد میبینم، فیلم به درد بخور، به نظرم تو هر فیلم یه تیکه هست که اوج اون فیلم اونجاست، مثل هامون وقتی داره با خودش در مورد بچه محل صمیمی خودش علی عابدینی حرف میزنه:
هامون: از زن و بچه چه خبر؟
علی: والله هیچی، ولی بالاخره انشالله پیداشون میشه
هامون: پس هنوزم خوشبینی!
علی: خوشبین، امیدوار، بدبخت، نا امید، چه فرقی میکنه دیگه از ما گذشته...
یا فیلم Hunger Game وقتی کتنس، دست خودش رو به نشانه ی احترام به منطقه ی 11 بالا میبره و "امید" رو زنده میکنه.
یا فیلم بایسیکلران، اونجاش که سیلی میزنند تو گوشش و داد میزنند نخواب...
این تیکه ها رو تو ذهنم ثبت میکنم و هر چند وقت یکبار نگاهشان میکنم.
هامون رو چه خوب نوشتی ... چه فرقی می کنه دیگه از ما گذشته ...خوشبین امیدوار بدبخت ناامید ... چه فرقی می کنه
خسرو شکیبایی رو دوست دارم
یا مثل "آسمان وانیلی" تو سکانس آخر که تام کروز میره رو لبه پشت بوم و یه نگاه به پنه لوپه کروز میندازه و میپره پایین
یا مثل"درخشش ابدی یک ذهن یک ذهن پاک" که جیم کری به کیت وینسلت میگه من رو دوباره پیدا کن و نابودمیشه کم کم.
یا مثل قیلم "blade2" که دوست دخترش رو میبره رو پشت بوم و جلو آفتاب میزاره و کم کم با طلوع آفتاب شاهد از هم پاشیدنش هست یا......
ایول به این ذهن...
اگه فیلم باز هستی این کلیپ علی عظیمی رو از دست نده
http://www.youtube.com/watch?v=DUi9uYUeX9I
حال منو که به شدت خوب میکنه و صحنه صحنه خاطراتی داره
موزیک پیانوش یه قسمت رفت پیش در آمد اصفهان...
ویرانمان کرد