این روزها دستم به نوشتن نمیره، خیلی استرس دارم واسه رفتن به ایران و سر زدن به خانواده و بازگشت.
میدانم قراره خیلی از رویاهایی که درست کردم شکسته بشه و جاش رو واقعیت بگیره، مثل هوای آلوده، شلوغی، ترافیک، مردم عصبانی و ...
تو رویای من بزرگراه صدر اصلا دو طبقه شکل نگرفته...
واسه همین یه طورایی دوست ندارم برگردم، دوست دارم این رویاها بمونه، واسه همیشه، حقیقت تلخه، ما به همین رویاها زنده ایم دیگه...
هان؟؟فارسی تر بگو
شاید از یک منظر این سفر برات مفید باشه اون هم این مطلب که تو دیگه مال اینجا نیستی دلت بعد از این کمتر بهانه گیری کرد (شاید)
حالا صدر ۲ طبقه یا سه طبقه همت ۴ طبقه ...
مهم نیست من روز افتتاحیه تهران بودم کلی هم از دور برش رد شدم باور میکنی نگاش هم نکردم ؟