یک ماه پیش بود حدوداً، مثل هر روز ساعت 7 رسیده بودم اداره و ظرف غذام رو از تو کیفم برداشتم و رفتم سمت آشپزخانه، توی مسیر توجه ام جلب شد به نوشته ی روی یکی از اتاق ها: لطفا وسایل شخصی خود را از این اتاق در تاریخ فلان بردارید.
اتاق های خالی، جایگاه نیروهای قراردادی شرکت هستند، معمولا هندی و با ویزای کار، اون روز نوشته ی مرگ، روی یکی از این اتاق ها بود.
اتفاقی چهره ی صاحب اتاق رو موقع ورودش دیدم، یه مرد 40 ساله به همراه بهت، حیرت، ترس از آینده نا مشخص،و بغض.
از اون لحظه هایی که آدم میشکند...
خیلی درد ناکه...
هربار این پست و می بینم باز غصه م میشه