می دونی، آدم نمیتونه به پدر مادرش بگه جمع کنید برگردید مملکت خودتان، نمیتونه بگه مزاحم هستید، نمیتونه بگه الان بچه شما مستقل از شما داره زندگی میکنه و شما به نوعی مزاحم زندگی اون هستید وقتی وارد زندگی اون میشید، نمیتونه بگه دوست داره تنها باشه، دوست نداره فلان کار رو انجام بده، دوست داره فلان کار رو انجام بده و با وجود شما امکانش نیست.
نه آدم نه میتوانه این حرف ها رو بزنه، نه رسم معرفت و مردونگیه، و نه اخلاقی...
کاشکی یه راه حلی بود که همه رو خوشحال میکرد، هم پدر و مادر و هم فرزند ها رو، میدونم ادامه ی این راه باعث دلخوری والدینم میشه، مطمئنا هستم...
درک میکنم