نمی خواهم براش دعا کنید، نیازی به دعای شما نداره، فقط سعی کنید تو زندگیتان آدم باشید.
می خواهید برید بمیرید، به درک، به جهنم، چرا یک بی گناه رو به سوی مرگ و نیستی کشیدید.
امروز ساعت 2، بیمارستان میلاد، امیدوارم خبر خوبی بهم برسه، امیدوارم...
...Let's Fucking This Life
دوست ندارم کاری رو نصفه بذارم.نمی خوام بی دلیل و ناگهانی گم بشم.
قرار بود من یه پس فردا بنویسم. خیلی از اون پس فردا اگه از روی تقویم نگاه کنی گذشته ولی به ساعت زندگی من هنوز نرسیده. اون پس فردا مال وقتی بود که قرار بود یکی از جالب ترین اتفاقای این چند وقتم بیافته و ماجرا تموم بشه. اون پس فردا مال وقتی بود که من به خودم مطمئن بودم می تونم بعد از تموم شدن این ماجرا همه چیز رو بذارم کنار و برگردم به وضع قبلم. اون پس فردا مال وقتی بود که فقط خودم بودم. خودم و خودم بدون هیچ تغییری در ارتباطم با اطرافیانم. نه کسی دورتر می شد و نه نزدیکتر. خوب یا بد همونجا که بودیم می موندیم. اما نرسید. چون روزگار نشون داد که همیشه باید یه سورپریز برای من داشته باشه. کاری ندارم برای بقیه هم داره یا نه ولی برای من همیشه درست جایی که فکر می کنم به ثبات رسیدم یه چیزی پیش میاره.
من معتقدم ارتباطم با آدما دو طرفه است (دارم راجع به خودم حرف می زنم. بعضی از این حرفا شامل همه می شه و بعضیاش کاملا شخصیه) هر کاری کنم اونا با توجه به عمل من جواب می دن. گاهی آگاهانه کاری می کنم و می تونم نتیجه اش رو تفسیر کنم و گاهی نه. در اختیارم نیست و بی خبر کاری می کنم و بعد هاج و واج این می مونم که چرا اینجوری شد. نمی دونم قبل از اون پس فردا چه کردم ولی هرچی بود نتایج عجیب غریبش از همه طرف می رسید. و من مبهوت این بودم که چی شد؟ برای همین بهته که اون پس فردا هنوز نرسیده و من از رسیدنش دیگه ناامید شدم.
امروز یه روز دیگه است. با امروزم خوبم شاید خیلی خوب و راحت نگذرونم اما به هر حال راه این طوری پیش می ره. این امروز فردا و پس فردای خودش رو داره. اون پس فردا رو فراموش کردم و به این امروز فکر می کنم. امروز من به دیروزم به وقتی که اینجا می نوشتم زیاد شبیه نیست. شاید بهتر باشه که دیگه ننویسم. اون دیروز هر چی که بود یه روز طلایی بود و من امروز و فردای طلایی دیگه ای رو دارم می سازم. کسی چه می دونه شاید روزگار باز هم سورپریزم کرد. شاید هم نه.
بدرود.
خارج گود: آقای صاحب خونه اختیار این پست با شماست. اگه لازمه ورش دار.