.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

.:Friends:.

روزانه های کاملا شخصی من...

فیلم بازی...

فیلم زیاد میبینم، فیلم به درد بخور، به نظرم تو هر فیلم یه تیکه هست که اوج اون فیلم اونجاست، مثل هامون وقتی داره با خودش در مورد بچه محل صمیمی خودش علی عابدینی حرف میزنه:


هامون: از زن و بچه چه خبر؟

علی: والله هیچی، ولی بالاخره انشالله پیداشون میشه

هامون: پس هنوزم خوشبینی!

علی: خوشبین، امیدوار، بدبخت، نا امید، چه فرقی میکنه دیگه از ما گذشته...


یا فیلم Hunger Game وقتی کتنس، دست خودش رو به نشانه ی احترام به منطقه ی 11 بالا میبره و "امید" رو زنده میکنه.


یا فیلم بایسیکلران، اونجاش که سیلی میزنند تو گوشش و داد میزنند نخواب...


این تیکه ها رو تو ذهنم ثبت میکنم و هر چند وقت یکبار نگاهشان میکنم.

کلاً سالی 5 بار هم پیش نمیاد...

بعضی از خواب دیدن ها آنقدر شیرین و دلنشین است که آدم دوست داره ضبط بشه تا بازم بشینه نگاش کنه و لبخند بزنه...